لطفاً توجه شود!
چند بار گفتهام که ۹۵ درصد جراید و رسانههای مکتوب و مجازی داخلی در انحصار اصلاحطلبها و اصولگرایان است. آن ۶۰درصد مردمی که «تحولجو» هستنداز تریبون رسا برخوردار نیستند!
از میانهی این چهلدرصد و آن شصتدرصد
مسعود پیوسته: در این چهار پنج روز باقیمانده تا انتخاب نهایی رئیسجمهور دورهی چهاردهم، چه اتفاقی در جان جامعه ایران رخ خواهد داد؟ آیا شرایط خاصی پیش آمده است؟
چهلدرصد حاضران، در دور اول، انتخابشان را کردند و حالا در شرایط فینال روز جمعه، پانزدهم تیرماه، دو نماد بنیادگرایی و ملایمگرایی، سوژهی جامعهاند و کفهی کدام سو سنگینی خواهد کرد و کدام پیروز میدان خواهد شد؟
آیا باقیماندههای تبلیغات و ناگفتههای این دو کاندیدا در مستندهای تلویزیونیشان در این ساعات و دقایق پایانی بازی، به کمکشان خواهد آمد و مناظرههای شبانهی فردا و پسفردایشان، نگاه رأیدهندگان را به این یکی یا آن یکی مصممتر خواهد کرد و قاطعانهتر پای صندوقهای رأی حاضر خواهند شد؟ شصتدرصد آرای خاموش چه؟
هم آنان که این بازی را قهرمندانه فقط به تماشا نشستهاند، و برخیشان که حتی به تماشا هم نمینشینند. آیا برخی اضطرارها و ناگزیریها و با ابتلا به همان چرخهی انتخاب بین بد و بدتر، مجبور به یک انتخاب زورکیاند؟! همینها را از احمد بخارایی (جامعهشناس) میپرسم.
احمد بخارایی: «شرایط خاصی فراهم نیامده. از قبل پیشبینی میشد که انتخابات به دور دوم کشیده خواهد شد و یکی از دو نفر، آقای پزشکیان است اما تردید داشتیم که نفر دوم، آقای جلیلی است یا قالیباف.
از عدم مشارکتیها گفتید. عدم مشارکتیها، تحولجو هستند و استدلالهای بنیادین دارند و دست به انتخاب بین بد و بدتر نمیزنند. اینها را من مفصل در یادداشتهای انتخاباتیام نوشتم و میتوانید به آن مراجعه کنید. بنابراین تحولجویان، به دنبال تحولاند. تحولجویی با تحولخواهی فرق میکند. تحولخواهی، یعنی تحولطلبی. طلبیدن از طرف مقابل.
مثل جنگجو و جنگطلب است. جنگجو از درونش ریشه میگیرد. مبتنی بر اراده و آگاهی و تصمیم. تحولجو هم همین است. اول روی خودش کار میکند و بعد، در اثر آگاهی و درک، پا جلو میگذارد. اما تحولخواه، بیشتر رنگ و بوی سیاسی دارد. انگار از دیگری طلب میکند. حالا مسامحتاً، به جنگجو و جنگطل پزشکیان انتخاب شود، دوباره دعوا بین اصولگرایان و اصلاحطلبان شروع میشود و در پشت این سنگر، به همان کارهای گذشتهیشان ادامه میدهند. در زندانهای ما همچنان، اهانت و تحقیر و تهدید و ضرب و شتم و بگیر و ببند هست و سیاست خارجی، جنگهای نیابتی سر جای خودش هست. فقط یک فرصت پیش میآید برای اصولگراها که دوباره نفس بکشند و ملت را سرگرم کنند و تودهها را فریب دهند که اگر ما بیاییم چه خواهیم کرد و حالا اصلاحطلباناند و دولت سوم روحانی و از این دست مسائل.
اگر سعید جلیلی بشود، طبیعی است فرصتی که فراهم میشود، این است که در کمپ اصولگرایان، تضادهای نیمهآشکار، آشکارتر میشود. همانطور که تضاد بین قالیباف و جلیلی را دیدیم. هم در جریان انتخاب ریاست مجلس، و هم در جریان انتخابات ریاستجمهوری و ملت هم بعد از یکی دو سال، یک میانبر میزند. تقریباً تکلیف روشن میشود. دیگر بعد از یکی دو سال، اصلاحطلبان، داعیهای نخواهند داشت. مگر این که دیگر، تحولجویان به صحنه بیایند و شرایط تغییر کند. بنابراین در هر دو حالت، فرصتها و تهدیدهایی وجود دارد که تحولجویان در هر شرایط، از فرصت پیشآمده استفاده خواهند کرد.
در مناظره هم نه، اتفاق جدیدی نمیافتد. آقای پزشکیان، صداقتش مثل شمشیر دولبه است. از یک طرف، فضا را میشکافد و میرود جلو، و یک حسنه برایش است و یک امتیاز مثبت. از یک طرف هم مواضعش دیر تغییر میکند. و اگر بیاید حرفهای جدیدی بزند، یعنی این که تغییر کرده. و به تعبیر خودش این را بر خلاف صداقت میداند. و طبیعتاً همان حرفها و کلیات تکرار خواهد شد و تأثیر زیادی نخواهد داشت. هرچند به نظر میرسد عده ای از کسانی که در مرز تحولجویی قرار دارند، بغلطند به کمپ اصلاحطلبی و علیرغم این که علاقهی ذاتی ندارند، با ناراحتی دست به انتخاب بین بد و بدتر بزنند. اما اندیشمندان تحولجو، همچنان به کنشگری سلبی ادامه میدهند و مقاومت مدنی را در پیش میگیرند.»