اعتراضاتی مانند دی ۹۶ و شعارهايی مانند «اصلاح‌طلب، اصولگرا، ديگه تمومه ماجرا» تك‌عاملی نيستند

📝 یادداشتی از دکتر احمد بخارایی در پاسخ به آقای عباس عبدی
چندی پیش یادداشتی در نقد مصاحبه‌ی آقای عباس عبدی نوشتم که چاپ شد و در پایین ملاحظه می‌فرمایید. پس از چاپ یادداشت، آقای عبدی را در سومین همایش آسیب‌های اجتماعی در محل دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تاریخ پنج‌شنبه ۳۱ خرداد دیدم و متذکر شدم که یادداشت من در پاسخ به مصاحبه‌ی ایشان در روزنامه‌ی اعتماد به چاپ رسیده، ایشان با بی‌تفاوتی گفتند که مسئولین روزنامه‌ی اعتماد برایشان از پیش فرستاده‌اند، اما این مطالب را نمی‌خوانند...! گفتم، وظیفه‌ی من بود که خطای کلامی شما را باز گویم و بسا خطا گفته باشم اما شما هم مختارید که بخوانید یا نخوانید و این باز می‌گردد به روش و منش ... آن روز احساس کردم که در یادداشتم به نکات درستی اشاره کرده‌ام و غرور اصلاح‌طلبان صاحب تریبون، گاه به آنان آدرس غلط می‌دهد. این گذشت تا دیروز که سید محمد خاتمی اعلام کرد که مذاکره‌ی مستقیم با آمریکا، نقض کرامت انسانی ایرانیان است. به نظر می‌رسد ایشان نمی‌دانند که در یک نبرد، پیروزی به طرفی تعلق دارد که توپخانه (بخوانید: تریبون و مشروعیت) قوی‌تری دارد و نمی‌توان در بستر ذهنیت نابارور، حرکت کرد. اصلاح‌طلبانِ معطوف به قدرت و دارای تریبون، از درک شرایط حساس کنونی، گاه کم‌بهره‌اند و برخی اوقات در یک حلقه‌ی معیوب قرار می‌گیرند..
اینک دوباره این یادداشت را با شما عزیزان به اشتراک می‌گذارم چون می‌دانم که رفتارتان، همچون رفتار آقای عباس عبدی نیست و می‌خوانید و نظر می‌دهید هر چند مخالفم باشید.

یادداشتی از دکتر احمد بخارایی در پاسخ به آقای عباس عبدی، منتشر شده در روزنامه‌ی اعتماد به تاریخ ۲۹ خرداد ۱۳۹۷:

🔴 قابل توجه آقای عباس عبدی

در روزنامه اعتماد ۱۰ خرداد، گفت‌وگویی با آقای عباس عبدی تحت عنوان «به اپوزيسيون برانداز نبايد اهميت داد» به چاپ رسيد كه جای تامل دارد. محورهای كلام ايشان در اين مصاحبه كوتاه عبارت بودند از:
  • ۱- «فيك» بودن پست‌ها و پيام‌هایی در توييتر كه به تخريب اصلاحات مربوط است (چهار مرتبه)
  • ۲- قايل شدن به دوگانه: اصلاح‌طلبان و اپوزيسيون برانداز (هشت مرتبه)
  • ۳- نفی كاركردی بودن فشار خارجی
  • ۴-ارجاع شعار «اصلاح‌طلب، اصولگرا – ديگه تمومه ماجرا» به اپوزيسيون برانداز
  • ۵-بي اهميت خواندن حمله به اصلاح‌طلب‌ها از سوي اپوزيسيون برانداز
  • به نظر مي‌رسد پنج پيش‌فرض، متناظر با محورهاي مذكور در ذهن آقاي عباس عبدي وجود دارد كه به ترتيب عبارتند از:
  • ۱-نقد اصلاحات در توييتر، جعلي است زيرا فيك (...... .) به امر جعلي و وانمودي اطلاق مي‌شود (در محور اول) . Fake
  • ۲-اصلاح‌طلبان (كه عمدتا شناسنامه‌دار و رسمي و صاحب تريبون هستند) در نقطه مقابل اپوزيسيون برانداز قرار دارند و نيروي سومي در اين ميان وجود ندارد (در محور دوم) .
  • ۳- فشار خارجي، كاملا منفك از اراده ايرانيان است و ايرانيان حول اصلاح‌طلبان و اصولگرايان گرد آمده‌اند (در محور سوم).

  • ۴- اعتراضاتي از نوع دي ۹۶ سازماندهي شده از سوي اپوزيسيون برانداز بوده است (در محور چهارم) .
  • ۵- استحكام دروني در ميان اصلاح‌طلب‌ها وجود دارد و نقدهاي وارده به جريان اصلاح‌طلبي اهميتي ندارند (در محور پنجم).
  • بر اين اساس، متناظر بر بندهاي مذكور به عنوان پيش‌فرض‌ها عرض مي‌شود:
  • ۱- حضور كاربران در تمام شبكه‌هاي مجازي، نمادي از كنشگري از سطح حداقلي تا حداكثري است و همه قابل تحليلند و در حوزه جامعه‌شناسي ارتباطات، هيچ‌يك فيك و بي‌ارزش نيستند حتي يك طنز هم حاوي پيام‌هاي عميقي است اگر چه يك كپي-پيست ساده يا تاييد كلي باشد. شايسته نيست كه به نظر حقارت به ديدگاه ديگران بنگريم.
  • ۲- لازم است بين «اصلاح‌طلبان» (مصاديق) كه عمدتا داراي تريبون بوده‌اند و طي دهه‌هاي گذشته كم و بيش در درون قدرت تعريف شده‌اند با جريان «اصلاح‌طلبي» (مفهوم) تمايز قايل شد. آقاي عبدي جريان «اصلاح‌طلبي» را به سطح «اصلاح‌طلبان» تقريبا رسمي و درون قدرت، تقليل معنا داده‌اند و به وجود بالقوه اصلاح‌طلبي مترقي و پيشرو بي‌توجه بوده‌اند. اين شق دوم، متفاوت از اصلاح‌طلبان داراي تريبون در داخل بوده و نسبت به اپوزيسيون برانداز هم داراي مرز است. آقاي عبدي و برخي ديگر از عزيزان اصلاح‌طلب مانند آقاي علي‌رضا علوي‌تبار كه در مركز مطالعات استراتژيك رياست‌جمهوري به رياست آقاي موسوي خوييني‌ها در حدود سه دهه قبل هم‌فكر بودند عمدتا داراي اين رويكرد «دوگانه محور» و بالطبع، به رسميت نشناختن جريان نوين اصلاح‌طلبي‌اند كه قابل نقد است.
  • ۳- با توجه به حضور بيش از پنج ميليون ايراني در خارج از كشور و نيز خيل عظيم منتقدان در داخل، به نظر مي‌رسد فشار خارجي چندان بي‌اثر نيست همان‌گونه كه فشارهاي اقتصادي در سال ۹۰، يكي از عوامل روي آوردن به آقاي روحاني در انتخابات رياست‌جمهوري در سال ۹۲ و نهايتا مذاكرات برجام شد.
  • ۴- اعتراضاتي مانند دي ۹۶ و شعارهايي مانند «اصلاح‌طلب، اصولگرا-ديگه تمومه ماجرا»، تك عاملي نيستند كه به سهولت بتوان گفت از آن سوي مرزها مطرح و هدايت مي‌شوند. اگر يك تحليل‌گر به تك‌عاملي ديدن متوسل شود به‌شدت قابل نقد مي‌شود.
  • ۵- اگر به پيرامون خود نگاهي واقع بينانه داشته‌باشيم و اگر به نقاط ضعف ساختاري روند اصلاحات در گذشته دقيق شويم اذعان خواهيم كرد كه روند گذشته براي آينده، شايد كاركرد لازم را نداشته ‌باشد. بر اين اساس با ميدان دادن به روند اصلاح‌طلبي پيشرو به عنوان شق نوين اصلاح‌طلبي شايد بتوان جامعه را از گزند براندازان مصون نگاه داشت و الا با قايل شدن به دوگانه«اصلاح‌طلبان-براندازان» راه براي براندازان هموار شده است زيرا براي اصلاح‌طلبان هم همان معناي تقليل‌گرايانه كه ذكر شد در نظر گرفته‌شده و راه بر اصلاح‌طلبي پيشرو مسدود مانده است. شايد بهتر باشد كه در شرايط حساس كنوني، اصلاح‌طلبان داراي تريبون و جايگاه رسمي، با نقد جدي و ساختاري خود راه را براي حضور اصلاح‌طلباني كه براي ايده خود در سال‌هاي گذشته هزينه جدي پرداخته‌اند و گاه حبس و حصر را به جان خريده‌اند هموار سازند. بسا با اصرار به مواضع گذشته از سوي هر دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب، جامعه مدني به سوي اپوزيسيون برانداز آسيب‌رسان تمايل يابد. پس مسووليت همه ما سنگين است.
  • نمایش اصل مطلب در روزنامه‌ی اعتماد