درنگ | «آخرین کلام قبل از فردا!»
احمد بخارایی | جامعهشناس
امروز پنجشنبه است و فردا ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ روز انتخابات سیزدهمین دورهی ریاستجمهوری! چند ماه است که با یادداشتها و گفتوگوهایی که داشتهام موضوع انتخابات را پیگیری و تحلیل کردهام. اینک نیز کلام زیر را از من بشنوید که حدود ۲۵ سال در دانشگاه در عرصهی جامعهشناسی با تدریس و هدایت یا مشاورهی بیش از ۷۰ پایاننامهی ارشد و دکتری با پژوهش در خصوص مشکلات حاد اجتماعی و قبل از آن حدود ۱۷ سال در حوزهی فرهنگ فعالیت داشتهام. پیشبینی کرده و نوشته بودم که در روزهای پایانی و نزدیک به ۲۸ خرداد بسیاری از اهالی سیاست که مدعّی عدم شرکت هستند دوباره به اصل کهن و ناکارآمد: «انتخاب بین بد و بدتر» روی خواهند آورند و شهروندان را تحریک به رأی دادن خواهند کرد! حال این روزها شاهدیم که چنین شده است! این عزیزان عمدتاً دو دستهاند: اهالی اندیشه و اهالی سیاست. اهالی اندیشه مانند آقایان عبدالکریم (سروش) و مصطفی (ملکیان) و اهالی سیاست مانند سید محمد (خاتمی)، بهزاد (نبوی) و محسن (آرمین). گروه نخست گویی متوجه نشدند که عالم سخنوری با عالم اجتماعی و نیز تفلسف با جامعهشناسی، تفاوت دارد. متعجبم از جناب عبدالکریم که از آقای همتی حمایت میکند (با شبیهسازی به بزرگمردی همچون جمال عبدالناصر!!!) در حالی که ایشان از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۳ معاون سیاسی سازمان صدا و سیمایی بودهاست که عامل تحمیق و تحقیر مخاطبانش شده بود. همتی و جمال عبدالناصر؟! در سلامت اندیشهورزی عبدالکریم (با همهی احترامی که برایش قائلم) تردید یافتهام. جناب مصطفی هم احتمالاً تصور کردهاند که شهروندان از جمله مریدان ایشان هستند و حکایت انتخابات، حکایت کلاسهای نقد فرهنگ است! چگونه میشود این عزیزان ندانند که آقای همتی در مناصبی مانند ریاست بیمه و بانک مرکزی و در کل در این چهل سالی که زیر چتر خاندان آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بوده است هیچ کارنامهی موفقی نداشته است؟ چرا این عزیزان کاری میکنند که گفته شود: هر چند عالِمید امّا در عالَم دیگری سیر میکنید و پایتان را از گلیم خود که اندیشهورزی و محترم است فراتر گذاشتهاید و چرا اجازه نمیدهید که امروز این مردم به روش «دکارت» در موضوع کارآمدی حاکمیت اسلامی در ایران با عدم مشارکت، «شک» خود را اعلام کنند؟ شما دو بزرگوار به خلاف باورهایتان، رفتار کردهاید. اما دستهی دوم، یعنی آقایان سیّد محمد و بهزاد و محسن آیا نمیدانند که مرجعیت سیاسیشان به «صفر» تقریباً نزدیک شده است؟ چرا همنوا با تریبونهای اقتدارطلبی شدهاند که فقط به «تعداد مشارکتکنندگان» میاندیشند و فقط نگران حضور اندک و زیر پنجاه درصد واجدان رأی در انتخابات فردا در ایران هستند؟ چرا این عزیزان هم همراه برخی از سلبریتیها و ورزشکاران و هنرمندان به تشویق به حضور در انتخابات میپردازند حال آنکه آن افراد عمدتاً مجبور به ارسال تصویر و پیام شدهاند یا از افق فکری ویژهای برخوردار نیستند؟ چرا این عزیزان میخواهند این آخرین تلاشهای مدنی مردم در ابراز نظر مخالفشان نسبت به رویهی ناکارآمد چهل سال گذشته را خنثی کنند؟ آیا این خیانت به مردم نیست؟
اینک کلامی با اهالی جامعهشناس و عزیزانی که علوم اجتماعی خواندهاند. اگر ملاحظه کرده باشید این روزها عمدتاً دو دسته از همکاران جامعهشناس اعلام نظر موافق با حضور در انتخابات کردهاند. یکی جامعهشناسی خواندههای حکومتی که به نحوی از انحاء مرتبط با قدرت و ثروت هستند و دستهی دوم عزیزانی که هنوز از اسارت ایدئولوژی خلاصی نیافتهاند و در ضمن اینکه جامعهشناسی را ممکن است خوب درک نکرده و هنوز نتوانسته باشند فارغ از تعصبات دینی، جامعهشناسی کنند و این دو دسته عمدتاً از گفتوشنود چالشی و مناظره در گذشته پرهیز داشتهاند و خود را در معرض نقد قرار ندادهاند. همین جا از ایشان دعوت به گفتوشنود چالشی در هر زمانی که صلاح دیدند میکنم.
نکتهی پایانی: از همهی آنها که در بالا اشاره داشتم یک پرسش دارم، «آیا تردید دارید که فردا آقای رئیسی از صندوق رأی بیرون خواهدآمد؟» اگر «آری»، که به واقع از قافلهی سیاست و جامعه بسیار عقب ماندهاید و در توّهم به سر میبرید و اگر «خیر»، چرا دعوت به مشارکت در انتخاباتی میکنید که مجموعهی حاکمیتی که اینک جامعه را با فروپاشی اجتماعی مواجه ساخته است تقویت میشود؟ متوجه هستید که چه میکنید؟ ممکن است بگویید اگر مردم پیام ما را به جان بشنوند نتیجهی انتخابات میتواند تغییر کند و آقای همتی پیروز شود. اینک عرض میشود:
پیشفرض این جملهی شرطی شما این است که: «مردم صدای ما را میشنوند چون ما گروه مرجع هستیم». اگر چنین پیشفرضی دارید درخواست میکنم آبی به صورت خود بزنید و از خواب بیدار شوید. آقایان مذکور، بدانید که مدت مدیدی است که گروه مرجع نیستید! شما متأسفانه وارد بازی باخت ـ باخت شدهاید و با تأسف بیشتر، دیگران را هم دارید به سمت فروپاشی بیشتر سوق میدهید. اگر ملاحظه کردید که مواضع اخیر آقای مصطفی تاجزاده اندکی پژواک پیدا کرد به این علت بود که او از مواضع گذشتهاش تا حدودی عبور کرد و البته لازم بود بیشتر عبور میکرد و از همان ابتدا مردم را به عدم مشارکت دعوت میکرد!ای همهی عزیزان، تردید نکنید که فردا بهترین روز برای اعلام نظر انتقادی نسبت به کارکرد ضعیف حاکمیت دینی در ایران است. ما برانداز نیستیم فلذا در عمل با حاکمیت در ایران به نزاع برنخواستهایم، بلکه ما بر اساس واقعیتهای دردناک اجتماعی صدای اعتراض خودمان را با عدم مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اعلام خواهیم کرد چون متأسفانه هر قدر تاکنون با مشارکت در دوازده دورهی قبلی انتخابات ریاستجمهوری سعی کردهبودیم که بگوییم: «هستیم» نتوانستیم چنین کنیم!
ای همه: اگر جامعهشناس نیستید لااقل خردورزانه یا شرافتمندانه، کنش کنید! با مردمِ خوب، بازی نکنید بلکه خود، خوب بازی کنید. اینک زمان سکوت و گذر از کلام و تحلیلی که قبولش دارید نیست. فرصت به پایان رسیده. اگر من جای شما باشم بدون وقفه، این گونه تحلیلها را در سطح وسیع بازنشر میکردم. تاکنون هیچوقت از کسی نخواسته بودم که چنین کند اما اینک درخواست میکنم. آسمانتان آبی باد.