نشست موانع روشن‌فکری در ایران

گزارش دیدار نیوز از نشست «موانع روشنفکری در ایران» برگزار شده در ۱۶ امرداد ۱۴۰۳ در فرهنگ‌سرای ملل با همکاری انجمن جامعه‌شناسی ایران (گروه جامعه‌شناسی سیاسی) و کانون فرهنگ و زندگی | منتشر شده در ۱۸ امرداد ۱۴۰۳

احمد بخارایی: ابتدا از معنا و مفهوم روشنفکری گفتم و از روند شکل گیری و پدیداری تاریخی اش.

دوم، نگاه شکلی و فرمی و قالبی به پدیده. (همان علت صوری در منطق)

سوم، زاویه‌ی محتوایی و عناصر محتوایی پدیده.

چهارم، معطوف به آینده، پیامد‌ها و خروجی‌های آن پدیدار و رخداد. نگاه جامع، مجموع که این چهار مورد است و نتیجه و خروجی آن که از همه مهم‌تر است.

روشنفکری، خروجی اش چیست؟

یکی از شاخص‌های این مهم، توسعه سیاسی است.
چرا توسعه سیاسی اتفاق نیفتاده است؟
هانتینگتون، چهار مولفه دارد.
یکم، تفکیک قوای سیاسی (همان استقلال قوا و حتی احزاب)
دوم، مشارکت‌های داوطلبانه. ان جی او ها.
سوم، حاکمیت عقلایی است. یعنی سیاستگذاری‌ها در جامعه، براساس واقعیات واقعا موجود و ملموس باشد.
حالا برسیم به موانع توسعه سیاسی. یعنی اینکه پس پدیده روشنفکری محقق نشده.
یک: خشونت سیاسی. یعنی خشونت، مشروع سازی بشود. با قانون، لباس موجه بپوشد.
مانع دوم، وجود دولت استبداد و ایدئولوژیک است. مردم در این شرایط، منفعل اند. بی تفاوتی اجتماعی شکل می‌گیرد. ما الان خودمان داریم حس می‌کنیم این شرایط را.
ما خودمحوریم. خودخواهیم. دیگری خواه نیستیم. البته خب، مطلق نیست این. جو غالب، خودخواهی است.
سوم، تمرکز منابع قدرت، فساد ساختاری و رانتی و ...
مانع چهارم، شکاف‌های طبقاتی است. شکاف‌های قومی و مذهبی. شکاف‌های اجتماعی و اختلاف و فاصله نسلی. مثل بین من و دانشجوی من. مثل معلم و دانش آموزانش. مثل پدر خانواده و فرزندانش و ... این تشتتی که هست، نشان می‌دهد روشنفکری محقق نشده.

در اروپا از همان قرون ۱۶ تا ۱۸ از همان دکارت مثلا که مقدمه‌ی روشنگری است. آرام، کلیسا پس زده می‌شود. اومانیسم، زمینه هایش مساعد می‌شود. از قرن هجده، پدیده‌ی روشنفکری، روشنگری شکل می‌گیرد. خرد، از قیود آزاد می‌شود.

من می‌اندیشم، پس هستمِ دکارت، یعنی بودنش را مشروط به اندیشیدن می‌کند. شک دکارتی همین جاست. آزادی خرد، از قیود. تغییر موضوع و موضع فلسفه، از وجود به شناخت. شناسایی، چگونه حاصل می‌شود؟ ویژگی سومی هم هست. نسبیت به جای مطلقیت می‌نشیند.

ویژگی چهارم، آن علل و اصولی که دنبالش بودند، در شکل گیری پدیده ها، در درونش جست و جو می‌شد، نه در ورای آن و در خارج آن. بیشتر، حرف از چیستی بود. چیستی حقیقت، انسانیت، عدالت. اما هشت ویژگی مشترک روشنگری و روشنفکری و راهکارها.

یک: اتکا به خرد
دو: نوگرا بودن
سه: مبتنی بودن به استدلال، دلیل اخلاقی، دلیل منطقی و معرفت شناختی. منطق، ابزار درست اندیشی؛ و بعد، تکیه بر روش شناسی تجربی. برآمده از واقعیات. یعنی لمس جامعه. دیگر اینکه، آلترناتیوساز باشد.
مورد بعد، اندیشه‌ی معطوف به عمل و بالاخره بحث جهانی بودن است. روشنفکری منطقه‌ای نه، بلکه باید جهانی باشد. راهکار ششم، موضوع بحران هویت است. مثل بحران در هویت ملی. بحران دینی هم که در طی چهار دهه اخیر به بحران هویت ملی افزوده شده.
راهکار هفتم، بحث فردگرایی است. فرد نه به معنای ابژه، بلکه سوژه و انسان به ما هو انسان. نه به معنای فرد رضا پهلوی، خمینی و ...
و بالاخره مورد هشتم و راهکار آخری، راهکار به مثابه یک مشکل. ما در ایران یک مشکل تاریخی داریم و این را باید بدانیم.»

پربازدیدها

شادی گم‌گشته

وفاق ملی بر باد رفته!

بی‌سوادان جامعه نشناس!

آقای عباس عبدی چرا خلاف واقع می‌گویید؟!

پزشکیان: تکرار حکایت شیخ و شیره و شیرینی!