نشست «مشروطه و ایران امروز»

برگزارشده در ۱۳ مرداد ۱۴۰۱ به مناسبت سال‌روز صدور فرمان مشروطه در ۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی در فضای کلاب‌هاوس «گروه جامعه‌شناسی سیاسی» انجمن جامعه‌شناسی ایران با مشارکت انجمن علوم سیاسی و سایت خبری ـ تحلیلی انصاف نیوز. سخن‌رانان: علیرضا رجایی، علی اکبر امینی و احمد بخارایی. مدیر نشست: عباس نعیمی. 

| گزارش در انصاف نیوز | گزارش در روزنامه‌ی دنیای اقتصاد | فایل شنیداری کل برنامه | فایل شنیداری بخارایی |

احمد بخارایی: در این نشست که عنوان سخن من: «دوقطبی‌های دیروز و امروز» بود به این موارد پرداختم: 

۱ـ معنای «دو قطبی» در جوامع، متراکم شدن مطلق نیروهای اجتماعی در دو قطب در دو سر یک طیف نیست مانند آن نوع تراکمی که در عناصر مندرج در علوم طبیعی اتفاق می‌افتد. منظور از دوقطبی شدن یا بهتر است بگوییم: «دو قطبی کردن» یا «دو قطبی‌سازی» ناشی از سیاست‌های غلط به معنای وجود نیروهای لاغر و نحیف و کم صدا در وسط طیف اما پژواک داشتن صداهای تمرکز یافته در دو سر طیف در دو قطب موافق و مخالف ستیزه‌‌‌جو است که جامعه را خسته و خشونت‌طلب می‌کند. 

۲ـ ریشه‌های تاریخی دوقطبی‌های موجود، در سه بند: «زمینه‌ها»، «سوژه‌ها» و «پیامدها» قابل تامل است. «زمینه‌ها»یی که با پنج عامل، فضای دو قطبی را خلق می‌کنند عبارتند از: «سیاست‌های منطقه‌ای و فراکشوری، موضوع مذهب و شق جدید آن در قالب ولایت فقیه، غرب‌گرایی نخبگانی با برون‌داد عقلانی‌شدن، انفعال نیروهای فی‌مابین از جمله طبقه‌ی متوسط که نحیف و بی‌پژواک شده‌اند و نیز عناصر اقتصادی».

۳ـ سوژه‌ها»یی که در دوقطبی‌شدن مورد توجه قرار می‌گیرند هفت موضوع است: «تعامل با جهان یا انزواگرایی، تقابل سنت و مدرنیته، تقابل آرمان‌گرایی و واقع‌گرایی، تنش‌زدایی یا تنش‌زایی، درون‌گرایی یا برون‌گرایی، عقل جمعی در برابر عقل فردی و بالاخره آزادی در مقابل مخالفت با آزادی».

۴ـ پیامد»های چهارگانه دوقطبی‌سازی جامعه عبارتند از: رخ‌نمایی رابطه‌ی وثیق بین«قدرت و قداست» و اصرار قدرت به تشدید قداست خود که نهایتا بخش‌های فعال جامعه را به مرور از خود دور می‌کند. پیامد دوم، «انحصار گفتمانی» و حذف دیالوگ از صحنه‌ی جامعه است. پیامد سوم، پوشیده ماندن «ضعف‌های سیاسی و اقتصادی» تحت سیطره فضای دوقطبی است و درنهایت، پیامد چهارم هدر رفتن یا هدر دادن ظرفیت‌های اجتماعی است مانند دامن‌گرفتن مهاجرت‌ها که اینک میلیو‌ن‌ها ایرانی مهاجرت یا فرار کرده‌اند و میلیون‌ها شهروند دیگر در آرزوی رفتن هستند.

۵ـ شش دو‌قطبی شکل گرفته در دوران مشروطه و پی‌آمدش پس از آن دوره در بستر تاریخ معاصر: «۱- دوقطبی «درون قومیتی» و اختلافات درونی عشایر و اقوام و ایلات، ۲- دوقطبی «برون قومیتی» و فرصتی که انقلاب مشروطه در اختیار اقوام لر گذاشت تا انتقام سال‌های دور و نزدیک را از قاجار ترک‌زبانی بگیرند که با اتحاد شش قبیله ترک و شیعه که به قزلباش معروف بودند صفوی‌ها را در رسیدن به قدرت و سلطنت یاری کرده‌بودند و اینک خود زمام امور را در دست داشتند. ۳- دوقطبی «مذهب و وحدت ملی» که در طول ۱۳۰ سال اخیر در تعارض بین روحانیون شیعی و نظام حکم‌رانی جاری بوده.۴- دوقطبی «جغرافیای سرزمینی و وحدت ملی» که همواره باعث شده نیروهای بیرونی و خارجی از انگلیس و آلمان تا روسیه و آمریکا با ورود مستقیم و غیر مستقیم‌شان به صحنه جغرافیایی ایران ، تاثیر شگرفی بر سیاست داشته‌باشند. ۵-دوقطبی‌های «فرهنگی» شامل زبان و آداب و الگوهای رفتاری. ۶-دوقطبی‌های ایدئولوژیک شامل نیروهای چپ و کمونیست و سوسیالیست و ملی».

۶ـ کم رمقی لوازم شش‌گانه‌ی توسعه‌ی سیاسی در ایران معاصر یعنی ضعف «سازمان‌ها»ی ملازم توسعه، تهدید و تحدید «آزادی»، ضعف «مکانیزم‌های حل منازعه»، «خشونت» زندگی سیاسی، عدم «کیش‌زدایی» از سیاست و نهایتا «تزلزل مشروعیت چار‌چوب‌های نهادی و قانونی».

۷ـ تعارض و ستیز مشروطه‌خواهان و مشروعه‌خواهان مانند شیخ فضل‌الله نوری که ابتدا مدافع مشروطه بود و سپس مخالف سرسخت آن شد و با فتوای مراجع نجف، «مخل آسایش و مفسد»، اعلام و نهایتا اعدام شد و ریشه این حکایت در جریان‌های تاریخی قبلی مانند میرزا رضای کرمانی در ترور ناصرالدین شاه و جریان یافتن در بستر تاریخی بعدی در سید حسن مدرس و نواب صفوی و کاشانی و ادامه‌اش تاکنون.

ریشه این تعارضات در مفهوم حکومت فقیه است که در دوره قاجار از سوی ملا احمد نراقی، میرزای قمی و شیخ جعفر کاشف‌الغطاء مطرح و سپس در متون شیعه‌ی سیاسی بازتولید شد به گونه‌ای که مبنای انقلاب سال ۱۳۵۷ هم قرار کرفت.

۸ـ لزوم تلفیق سه نگاه در فلسفه‌های هگلی و نیچه‌ای و هایدگری برای برون رفت از وضعیت ناکارامد کنونی. توجه به هگل در وجود دو نوع «حجیت علمی و اسطوره‌ای» شامل قید و بندهای فرهنگی-اجتماعی. توجه به نیچه در بحث: «بازگشت به اصل» و این‌که بنا به نظر او: هر آنچه خوب است به ارث برده‌شده‌است و هر آنچه به ارث برده‌نشده‌است ناقص است اما همین نیچه به سنت‌های موجود زمانه‌اش به خصوص مسیحیت، حمله می‌برد و آن را متهم می کند که موجب بیماری «نیست‌انگاری» شده‌است. توجه به  هایدگر در حمله‌اش به آزادی بورژوایی و آن را به بی‌دغدغه‌گی و «خود‌سرانگی» متهم کردن اما هم او معتقد است باید ارکان پارادایم‌های سنت را ابتدا سست و سپس برساخت کرد تا بتواند وارد جامعه مدرن شود.

گزارش مشروح سخن‌رانی‌ها را در گزارش سایت انصاف نیوز و نیز صوت نشست را در فایل شنیداری، ملاحظه فرمایید.