تطهیر فلسفی نظام: بیژن عبدالکریمی!
احمد بخارایی: برخی فلسفهخواندهها مانند آقای بیژن عبدالکریمی سعی وافری در تطهیر جمهوری اسلامی ایران دارند و از آموختههای فلسفی خود مدد میگیرند تا گفتمان انقلاب اسلامی را غسل تعمید دهند. این تلاش تا بدانجا پیش میرود که سیاست خارجی جمهوری اسلامی در تشکیل و تقویت محور مقاومت و حمایت پیشین ایران از دیکتاتور سرنگونشدهی سوریه، بشار اسد را هم شامل میشود و به بیان دیگر «بیاخلاق سیاسی» هم توجیه فلسفی میشود. نگرش جنابان بیژن عبدالکریمیها با چند چالش مواجه است:
۱ـ فاقد بنیه و بینش تاریخی است زیرا تعارض مذهبیون انقلابی با روند عقلانیتگرا در تاریخ معاصر ایران از شیخ فضلالله نوری تا آیتالله کاشانی و نواب صفوی و … جریان داشته و اینگونه نیست که تعارض گفتمان انقلاب اسلامی با عقلانیت مدرن، جنبهی نوین داشته باشد و مختص سال ۱۳۵۷ باشد.
۲ـ عملکرد نامقبول بیش از چهار دههی اخیر منتج از نیروهای متکثر برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی، نشان از وحدت در «خروجی» و پیآمد گرایشهای چپ و راست درون حاکمیت دارد. به بیان دیگر به رغم وجود گرایشات به ظاهر متعارض در درون حاکمیت، بروندادها و نتایج، یکسان و همسو بودهاند فلذا تطهیر فلسفی گفتمان انقلاب اسلامی، تلاشی بیهوده و آب در هاون کوبیدن است.
۳ـ تطهیر فلسفی گفتمان انقلاب اسلامی در محتوا و اساس با چند مشکل جدی مواجه است. گفتمان انقلاب اسلامی، حداقل در ده مقوله تعارض ذاتی با روند عقلانیت داشته است که این تعارضات ریشهای مانع از آن میشود که به کارایی و کاربردی بودن گفتمان انقلاب اسلامی اذعان کنیم. اولین آنها، تعارض گفتمان انقلاب اسلامی با گفتمان «اومانیسم» و انسانگرایی با توسل به «ولایتمحوری فطرتگرا» است. دوم، مقابله با جهانیشدن با توسل به گسترهی شریعت و فقه است. سوم، تقابل با رهبری عقلانی ـ قانونی با تکیه بر رهبری کاریزماتیک (در سه سطح: خرد، میانه و کلان) است.
چهارم، مقابله با روند تدریجی و تطوری رخدادهای تاریخی با توسل به انقلاب است.
پنجمین تعارض ذاتی گفتمان انقلاب اسلامی با روند عقلانیتمحور عبارت از تقابل با واقعیت تنوعات و تکثرات اندیشهگی، نسلی و قومی با توسل به وحدتگرایی انشایی و تحکمی است.
ششم، مقابله با صلحگرایی با توسل به خشونتگرایی است.
هفتم، مقابله با کیفیتگرایی اسلامی با توسل به کمیتگرایی مسلمانی است.
هشتم، تعارض با دموکراسی و سکولاریسم با توسل به گفتمان برآمده از تلاقی قدرت و ایدئولوژی است.
نهم، تعارض با عدالت با توسل به شعارهای عدالتجویانه است یعنی: عدالت، علیه عدالت و بالاخره دهمین و آخرین وجه تمایز ذاتی گفتمان انقلاب اسلامی با روند عقلانیت، تعارض با همگرایی فرهنگی در ابعاد مادی و غیر مادی فرهنگ با توسل به به تأخر انداختن فرهنگ و عقبماندگی بعد غیرمادی فرهنگ است. با وجود این همه تعارض ذاتی، غسل تعمید فلسفی بیژن عبدالکریمیها به چه کار میآید؟
۴ـ جناب بیژن عبدالکریمی بدانند این «تطهیرسازی»، برچسب نامیمونی برای فلاسفه به ویژه هایدگریها خواهد بود که بسا به همدستی با صاحبان قدرت و ثروت در داخل تعبیر شود. ایشان را به گفتوشنود باز دعوت میکنم.
۵ـ «تطهیرسازی» گفتمان انقلاب و جمهوری اسلامی، مختص برخی فلسفهخواندهها نیست و در این آشفتهبازار، گروهی از دانشآموختگان حکومتی در حوزههای جامعهشناسی و علوم سیاسی و اقتصاد هم تلاش در جهت غسل تعمید نظام کنونی دارند. به آنها هم خواهم پرداخت.
۶ـ اهالی برخی از رسانههای مکتوب و غیرمکتوب هم در این میانه، جانبدارانه کنش میکنند و گاه خودسانسوری دارند. اهالی محترم رسانه، خود را ارزان نفروشند و آزادمنشی را حفظ کنند.