مرگ اصلاحات!
احمد بخارایی:
۱ـ بارها گفتیم و نوشتیم که غنیسازی ۶۰ درصد و خیز برداشتن برای غنیسازی ۹۰ درصد جز به کار ساخت «بمب اتمی» نمیآید. طرفداران حاکمیت جمهوری اسلامی پاسخ میدادند که ما قصد ساختن بمب هستهای نداریم اما با دستیابی به تکنولوژی و علم غنیسازی، قدرت چانهزنی ما در دنیا افزایش خواهد یافت. به ایشان میگفتیم که خطا تحلیل و فکر میکنید و این مسیر به جنگ و فروپاشی بیشتر خواهد انجامید. آن کوتهاندیشان، ما را متهم به غربگرایی و همسویی با اسرائیل میکردند و …
اینک که جنگآفرینان داخلی با حملهی اسرائیل در یک اتوبان یکطرفهی هوایی از تلآویو تا تهران مواجه شدهاند ما را جنگطلب قلمداد میکنند و خود، شعار «ایرانخواهی» سر میدهند و سرود «ای ایران» میخوانند!
به نظر شما چه میتوان نامید این حرکت را!؟
۲ـ مسلم است که جمهوری اسلامی فاقد مشروعیت لازم و کافی در داخل است زیرا به رغم به صحنه آوردن همهی اهرمهای اعتقادی و سیاسی در تیر ۱۴۰۳ کمتر از ۵۰ درصد در انتخابات ریاستجمهوری مشارکت داشتند و قبل از آن هم در اسفند ۱۴۰۲ در برخی شهرهای بزرگ، نمایندگان مجلس کمتر از ۱۰ درصد رأی آوردند. اگر بخواهیم «صادق» و به لحاظ علمی، «تحلیل درست» داشته باشیم نام این نوع مشارکت اندک و بیسابقه در جمهوری اسلامی را چه باید بنامیم اگر نگوییم: «مشروعیت متزلزل»!؟
۳ـ به خطا یا دروغ گفته شد که در ایام دوازده روز جنگ ایران و اسرائیل، در داخل شاهد «همبستگی اجتماعی یا ملی یا مدنی» بودهایم و رسانههای وابسته و کوتهاندیش حکومتی اصولگرا و اصلاحطلب بدان دامن زدند. توجه به همنوع در زمان حمله و انهدام و خشونت، به معنای «همبستگی» نیست بلکه یک رفتار طبیعی از نوع «واکنشی» است نه یک «کنش ارادی»!
۴ـ گفته میشود برای رهبری در آیندهی نزدیک در ایران، افرادی را پیشنهاد دادهاند. فرقی نمیکند حسن روحانی یا محمد خاتمی و احمد خاتمی و احمد علمالهدی باشد یا حسن خمینی و مجتبی خامنهای! مهم این است که جامعه به نقطهای رسیده است که نظر دهد بین: «جمهوری اسلامی ایران» یا «جمهوری ایران»! بنابراین هر کس رهبر آینده باشد باید تکلیف خودش را با نظرسنجی از مردم در خصوص نوع حکومت در ایران مشخص کند و الا حکومت در همین بستر ناهموار «مشروعیت متزلزل» درخواهدغلتید و سیر نزولی ادامه خواهد داشت.
راهی جز این نداریم که از مردم بپرسیم: آیا صفت «اسلامی» برای «جمهوری ایرانی» ضروری است یا خیر؟
آب در هاون نکوبیم!