فروپاشی اجتماعی در ایران: اندک امید به خودترمیمی نظام سیاسی به شرط تداوم مطالبهگری از سوی مردم!
گفتوگوی مجلهی تجارت فردا با احمد بخارایی دربارهی مسیر افول جامعهی ایران | منتشرشده در شمارهی ۴۹۶
| نمایش گزارش |
در این گفتوشنود به محورها و موضوعهای زیر اشاره داشتم:
- تفاوت معنایی دو مفهوم:«افول اجتماعی» و «فروپاشی اجتماعی» و اینکه هماینک جامعه ایران در بستر فروپاشی اجتماعی میغلتد ...
- چرا و چگونه در بیش از یک ساختار و در همه چهار خردهنظام اجتماعی شاهد یک سیر نزولی و با «ابربحران» مواجه هستیم؟ یعنی:
- در بعد فرهنگی، تضاد آشتیناپذیر میان الگوهای معرفتی و رفتاری سنتی و نوین،
- در بعد اجتماعی، تهدید امنیت شغلی، جانی، مالی و هویت بسیاری از اعضای جامعه،
- در بعد سیاسی، تهدید آزادی و بحران مشارکت سیاسی،
- در بعد اقتصادی که امروز همه با گوشت و استخوان و خونمان حس میکنیم و شاخصهای آن نیز بهطور عیان مشخص است از تورم و شکاف فاجعهبار طبقاتی تا افزایش حیرتبار نرخ دلار.
- وجود عریان باندبازی و رانتخواری در میان طبقه نوظهور مذهبی و گروههای فرصتطلب پیرامونشان،
- اعمال نظارت و فشار از سوی قدرت و نظام سیاسی در جامعه ما، خیلی بیش از آن حدی که در یک جامعه نرمال برای ایجاد نظم اجتماعی مطلوب و مدرن باید باشد،
- وجود توهم «خودبزرگپنداری» در نظام سیاسی جامعه،
- رانندگی نظام سیاسی با این فرمان: سقوط قطعی!،
- پرهیز از نگاه سفید و سیاه در جامعهشناسی و دوری از اینکه بگوییم هر کس که در ساختار نظام سیاسی است فاقد عقلانیت است،
- وجود حداقل عقلانیت کمک میکند که نظام سیاسی به خودش آید و خودترمیمی کند،
- میتوان اندک امیدی داشت به شرط اینکه مطالبهگریهای مردم تداوم داشته باشد. نظام سیاسی ما بنا به ماهیت ایدیولوژیک بودنش باید با مطالبهگری جامعه روبرو شود و اگر مواجه نشود آنقدر باندها بسته و تو در تو هستند که آن اندک امید برای رخ دادن آن اندک تحولات هم نابود خواهد شد.