ضعف جمهوری اسلامی! (۲۰)
احمد بخارایی: جناب پزشکیان دچار تناقضگویی شده است.
در ایام تبلیغات ریاستجمهوری، ایشان شعارهایی مطرح کرد و از امام اول شیعیان نقل قولهای مفصلی داشت که موجب فریب برخی از شهروندانی شد که دور اول رأی نداده بودند اما دور دوم مشارکت کردند. مسعود پزشکیان بر معیشت مردم و نیز عدالت اجتماعی به ویژه در حوزهی آموزشی تأکید داشت که اکنون آنچه میگذرد در تعارض آشکار با شعارهای انتخاباتی ایشان است.
اکنون نیز دچار تناقضگویی ناشیانه است. از یک سو به پیروی از رهبری، مذاکره با ترامپ را منتفی (ضد هوش و عقل و شرف!) میداند و از سوی دیگر برای مذاکره، تلاش بیهوده میکند.
چرا بیهوده؟ زیرا شروطی برای مذاکره معین میکند (از جمله رفع تحریمها، احترام به ایران از سوی آمریکا) که خود از نتایج مذاکرات است و نمیتواند به عنوان پیششرطهای بزرگ و نشدنی، عنوان شود.
پزشکیان از یک سو مردم را مقصر و مسئول میداند (مثلاً در قاچاق گازوئیل) و از سوی دیگر دولت را مسئول نابسامانیها میخواند. ایشان نمیگوید که «دولت» کیست و خودش و وزرایش در این «دولت»، چه نقشی دارند؟
به بیان دیگر، هم خود را مسئول میداند و هم نمیداند و خود را تبرئه میکند. این یک بام و دو هوا شایستهی رئیسجمهوری که خود را پیرو علی و ولایت میداند نیست!
او مردم ایران را به درون خود و نگاه مثبت به آینده و اتکاء به بازوان خویش به عنوان رمز رهایی و توسعهی ایران (روانشناسی زرد و از روی شکمسیری حرف زدن) دعوت میکند و از سوی دیگر میگوید با این روند امیدی به اصلاح نیست! دستیاران جامعهشناس مقرب درگاه ایشان به ایشان بگویند که روی ابرها حرف زدن و پشت کردن به واقعیات اجتماعی، علاوه بر نشان از «توهم» فهم، موجب گسست بیش از پیش جامعه و تشدید روند «فروپاشی اجتماعی» میشود!
آیا نافهمی و تظاهر و دروغ، پایانی ندارد؟!