تحقیر انسانیت در ایران!
گفتوگوی روزنامه «سپهر غرب» با احمد بخارایی به مناسبت روز جهانی منع #کار_کودکان
| نمایش گزارش |
احمد بخارایی: "درواقع موضوع #کودکان_کار، یکی از پیامدها، خروجیها و شاخص وضعیت بد #کارگران در ایران است یعنی در مقیاس کلانتر، کارگران با مشکل مواجهاند.
نداشتن #امنیت_شغلی، پایین بودن حقوق و دستمزد، #فرسودگی_شغلی ازجمله مسائلی است که قشر کارگر با آن دستوپنجه نرم میکند یعنی به لحاظ شخصیتی با آنها بهسان یک فرد در جایگاه انسانی رفتار نمیشود.
برای مثال سال جاری شاهد افزایش 35 درصدی حقوق و دستمزد بودیم و با فرض افزایش 35 درصدی حقوق، حدود 10 تا 11 میلیون تومان به کارگر پرداخت میشود که در شهرهای بزرگ این عدد حتی کفاف اجاره مسکن این افراد را هم نمیدهد.
مهمتر از همه این مسائل که دارای جنبه مادی هستند، بعد انسانی قضیه حائز اهمیت است که فرد بهعنوان کارگر در محیط کار خود منکوب میشود و این بدان معناست که آنچه که از انسان در ذهن ما بهعنوان تعالی و سعادت او مطرح است و در عین حال با واژه کلیدی عدالت در تلاقی است به شدت زیر سؤال رفته، البته این امر مختص ایران نیست اما با شدت بیشتری در محیطهای کاری اعمال میشود.
در این بین ما با مسائلی همچون نداشتن قراردادهای رسمی مواجهیم که در پی آن احساس امنیت شغلی در کارگران شکل نمیگیرد. افزایش بیکاری نیز به بروز و نمود این مسائل در محیطهای کارگری کمک میکند برای مثال بنده شخصی را میشناسم که با مدرک دکترا امروز راننده تاکسی اینترنتی است و بالاجبار و از روی ناچاری وارد آموزش و پرورش شده و ماهانه در بهترین شرایط هشت میلیون تومان حقوق دریافت میکند حال آنکه این مبالغ در شهرهای بزرگ جوابگوی نیازهای روزانه و رفت و آمد فرد هم نیست.
بنابراین وقتی شاهد این فجایع در محیطهای کارگری اسم و رسمدار هستیم این شرایط به سایر بخشهای جامعه تسری پیدا میکند که ازجمله این خروجیها میتوان به پدیده کودکان کار اشاره کرد.
پدیده کودکان کار را باید پیوسته با یک معضل بزرگتر که کار و کارگری در ایران است مورد نقد و بررسی قرار داد، نه بهعنوان یک امر مستقل. این نگاه بدان جهت است که در هر جامعهای حلقههای مسائل اجتماعی بههم پیوسته بوده و یک زنجیره را شکل میدهند.
مسئله بعدی مطرح در بروز این پدیده به ناکارآمدی دستگاه آموزش و پرورش بازمیگردد؛ در چرایی مطرح بودن این مسئله باید بگویم وقتی کلمه کودک به یک فرد نابالغ اطلاق میشود انتظار میرود که او در محیط آموزشی حضور پیدا کند اما آنچه امروز قابل مشاهده است اینکه آموزش و پرورش ما از محتوا تهی شده و ما شاهد مباحثی همچون افت تحصیلی و بیمیلی نسبت به تحصیل در کودکان و نیز بیداد گسست بین معلم و دانشآموزش را شاهد هستیم.
امروز آمارهای اسفباری در خصوص وضعیت تحصیل دانشآموزان دوره ابتدایی تهران به گوش میرسد، اذعان کرد: آنچه ازسوی معلمان مدارس حاشیه این شهر نقل میشود به هیچ عنوان قابل تصور نیست مگر میشود که میانگین بسیاری از دروس یک دانشآموز زیر نمره 10 باشد بنابراین این شرایط را میتوان مترادف با تعطیلی نهاد آموزش و پرورش دانست.
از زاویه دیگر افزایش نرخ بیکاری جامعه نیز بیشترین آسیب را به طبقه سوم جامعه وارد میکند که یکی از آسیبهای این معضل در خانواده اجبار به کار کودکان است، تصریح کرد: به دیگر سخن وقتی والدین از اشتغال جدی و کارآمد برخوردار نیستند پس فرزندشان مجبور است که وارد بازار کار شود.
بنابراین عوامل اقتصادی (بیکاری و شرایط حاکم و کار و کارگر در جامعه) و اجتماعی (ناکارآمدی و تعطیلی آموزش و پرورش) که بیان شد همگی در پدیدار شدن این آسیب در جامعه دخیل هستند پس کودکی که میبایست در مدرسه بوده و یا در محیط امن خانواده پرورش یابد، مجبور به کار شده و وقتی که روی کار بزرگسالان در جامعه نظارت دقیقی نمیشود چگونه میتوان انتظار بهتری از شرایط کار کودک و آسیبهای مترتب بر آن داشت؟ | ادامه