گریزناپذیری «تحول‌جویی» در ایران (۴)

عدالت‌‌خواهی"، پاشته آشیل "تحول‌جویی"!

احمد بخارایی: آقای خامنه‌ای در دیدار با دانشجویان در ۲۰ فروردین ۱۴۰۳ اشاره داشتند به این‌که عدالت، یعنی توزیع برابر فرصت‌ها به گونه‌ای که فارغ از فاصله‌ی طبقاتی باشد و عدالت، قربانی اختلاف طبقاتی نشود. 

به نظر می‌رسد کلیت این تعریف درست است اما توجه داشته باشیم که وجود "فاصله‌ی طبقاتی" گاه بسیاری با "عدالت"، تعارض دارد و اگر در یک جامعه فاصله‌ی طبقاتی، تعمیق شود دیگر نمی‌توان سخن از عدالت گفت و دیگر "توزیع برابر فرصت‌ها" بی‌معنا می‌شود. 

آقای خامنه‌ای در ذکر مثالی برای "عدالت" به امکان پاسخ‌گویی افراد در فضای مجازی نسبت به انتقادهای وارد شده به آنها اشاره داشت. پس از نشست مذکور شنیده شد که منظور ایشان اتهامات وارده به آقایان محمدباقر قالی‌باف و کاظم صدیقی است و چون پاسخ نداده‌اند پس منتقدان دچار "بی‌عدالتی" شده‌اند.

دو موضوع:

۱ـ امروزه فضای مجازی در اختیار همگان است و مطمئناً خود این افراد قبل از کاربران در جریان اتهامات خود قرار گرفته‌اند و اگر سکوت می‌کنند صحت اتهام، تقویت می‌شود زیرا: سکوت، علامت رضاست!

۲ـ در جامعه‌ی مدنی وقتی اعضای جامعه مطالبه‌گری و انتقاد می‌کنند مانند آن‌چه در خصوص اموال و ثروت آن دو نفر گفته‌شده، این وظیفه‌ی قوه‌ی قضائیه است که به جای موعظه اخلاقی از سوی رئیس‌ش، تحقیق و اطلاع‌رسانی صورت پذیرد تا اگر اتهامات، ناروا و ناعادلانه بوده از متهمان دفاع و اعاده‌ی حیثیت شود.

بنابراین طرح انتقادها و برچسب اتهام‌ها مصداق "بی‌عدالتی" نیست بلکه نزدودن ابهام و سکوت و صرف موعظه‌ی اخلاقی و دعوت مردم به سکوت و تسلیم، عین "بی‌عدالتی" است!

شعار محوری "تحول‌جویان" عبارت از "عدالت‌طلبی" است!