گریزناپذیری "تحولجویی" در ایران (۱)
احمد بخارایی: تیر خلاص بر تداوم روند کنونی، نتایج انتخابات مجلس بود که نمایندگان آرای اندکی اخذ کردند. قطعاً تداوم اصولگرایی و تکرار اصلاحطلبی حکومتی، محکوم به فناست. میماند دو گزینهی: براندازی و تحولجویی! "براندازی" در کوتاهمدت نه "ممکن" است و نه "مطلوب". "ممکن" نیست زیرا نظام سیاسی دارای مشروعیت اندک در داخل و برخوردار از حمایت کشورهایی نظیر چین و روسیه است. "مطلوب" نیست زیرا جنبشهای انقلابی و خشونتبار عمدتاً جنبهی انتقامجویی و خونین به خود میگیرند و دارای عواقب ناخوشایندی هستند آنگونه که انقلاب اسلامی ۵۷ بوده است!
بنا به "برهان خلف" میماند "تحولجویی" که دارای ویژگیهاییست و در این سلسله یادداشتها به آنها خواهم پرداخت.
اولین شرط لازم برای "تحولجویی" سست شدن پایهی باندهای اصولگرا و اصلاحطلب در رسانههای داخلی است. به نظر میرسد این جریانها در صدد مصادرهی آیندهی ایران به نفع خود و باز هم تقویت محفلهای خود هستند که اینک در قالب "احزاب" یا "منتقدین" در روزنامهها و سایتهای خبری ـ تحلیلیشان آشیانه دارند. این باندها به شدت "خودی"پسندند و محفلی عمل میکنند به گونهای که در بیانیههای اصولگرایان و اصلاحطلبان حکومتی در دعوت به مشارکت در انتخابات اخیر مجلس، امضاهای "خودی"هایشان را ملاحظه کردیم و حتی در دفاع از حقوق زنان در ۸ مارس هم محفلی به گوشهی صحنه آمدند.
حواسمان و دقتمان را افزون کنیم. مسیر پُرپیچ و خم و حساسی را پیش رو داریم. همهی آنها که از گفتوگوی شفاف و دیالکتیکی حذر میکنند جزو دو دستهی اصولگرا و اصلاحطلب حکومتی هستند اما با ژستهای گوناگون جامعهپسند!
"تحولجویی" دارای شروط لازم و شروط کافی است که به مرور به آنها خواهیم پرداخت.