«شبکه‌های صیغه‌یاب: آشفتگی روابط جنسی!!»

| گفت‌وگوی روزنامه‌ی «شرق» با احمد بخارایی در باره‌ی کانال‌های همسریابی و استقبال روزافزون جوانان | منتشرشده در ۵ امرداد ۱۴۰۱

| نمایش گزارش |

پرسش: آقای دکتر بخارایی برای آسیب‌شناسی معضل روی‌آوردن به کانال‌های همسریابی به چه مواردی می‌توانیم اشاره کنیم؟

پاسخ: از هر توضیحی باید گفت که این پدیدار مانند همه رخداد‌ها و پدیدارهای اجتماعی دیگر از یک‌سری پدیده‌ها، علت‌های پنهان و لایه‌های زیرین سرچشمه می‌گیرد. این قانون تمام جوامع است که در هر جامعه از جمله جامعه ایران اگرچه ممکن است اشکال متعارفی از پدیدارها وجود داشته باشد اما تمام آنها با یکدیگر ارتباط معنادار و منطقی دارند و مثل دانه‌های تسبیح به یک ریسمان متصل هستند. پس وقتی قرار است از میان مجموعه پدیدارها یکی از آنها را بررسی کنیم باید جنبه‌های پنهان و زیرین آن ریسمان را هم مدنظر قرار دهیم. این‌گونه نیست که شما بتوانید یک پدیدار را مستقل از پدیدارهای دیگر در جامعه بررسی و تحلیل کنید.

پرسش: حالا با این مقدمه کانال‌های همسریابی موجود در بستر فضای مجازی را چطور ارزیابی می‌کنید؟

پاسخ: به کانال‌های به‌‌ظاهر همسریابی مراجعه می‌کنیم و شکل و شمایلشان در صفحات را می‌بینیم با آیات، روایات و احادیثی از قرآن روبه‌رو می‌شویم که به این طریق از باورهای مذهبی و دینی افراد سوءاستفاده می‌کنند؛ متقاضیان در این کانال‌ها چند ویژگی مهم دارند؛ آنها علاقه‌مند به گمنام‌باقی‌ماندن هستند یعنی از هر دو جنس زن و مرد می‌خواهند گمنام باشند. در بیشتر موارد زن‌ها ثبت‌نام می‌کنند و در ویترین مجازی قرار می‌گیرند و مردان به‌صورت مخفی و گمنام سراغ زنان می‌روند و این مسئله که افراد در چه شرایط و ویژگی ساختاری جامعه می‌خواهند که چراغ‌خاموش و گمنام حرکت کنند داستان مفصلی است که از نظر روان‌شناختی جای تحلیل دارد. اینجا بحث عزت ‌نفس مطرح می‌شود، کم‌توانی افراد در برقراری ارتباط یا اینکه نمی‌خواهند عواقب کارشان را بپذیرند و بسیاری از ویژگی‌های شخصیتی این افراد مطرح می‌شود که تمام این ویژگی‌های فردی شخصیتی به کل جامعه و افراد آن سرایت پیدا می‌کند؛ جامعه‌ای که از مجموعه‌ای از افراد تشکیل‌ شده و تحت تأثیر این ویژگی‌های شخصیتی قرار خواهند گرفت.

پرسش: پس یعنی بهره‌برداری اقتصادی به‌صورت زنجیروار اعمال می‌شود؟

پاسخ: بله چون اینجا پای دلالان به صحنه باز می‌شود. در انعکاس اخبار این کانال‌ها بارها دیده‌ شده که بیش‌ از 80 درصد از آنها برای کلاهبرداری ایجاد شده‌ و سوء‌استفاده‌های زیادی هم شده است. حالا این ویژگی در این اقتصاد بیمار، گریبان زنانی را هم که در کانال‌های همسریابی فعالیت می‌کنند، می‌گیرد. این زن هم یاد می‌گیرد که به همین شیوه عمل کند. همان‌طورکه شاهد هستیم در این کانال‌ها طلب مهریه برای صیغه می‌شود. در واقع با انگیزه بهره‌برداری اقتصادی فعالیت می‌کنند. در همین مسیر عکس‌های غیراخلاقی و تقلبی برای کاربران ارسال می‌شود. مدیران کانال‌ها از روایات و آیات دینی و مذهبی استفاده می‌کنند، گارانتی عدم رضایت می‌دهند، تضمین می‌دهند و هزاران ترفند دیگر اعمال می‌شود؛ هرکدام به‌خوبی می‌خواهند از این آب گل‌آلود ماهی بگیرند و دراین‌میان ناآگاهی افراد هم بسیار مؤثر است. پدری را در نظر بگیرید که مستأصل است، از رفاه و امنیت اجتماعی هم برخوردار نیست. آگاهی کافی ندارد، از شرایط حقوقی و قانونی یک ارتباط باخبر نیست؛ مثلا نمی‌داند که از نظر محتوا یک صیغه 99 ساله با یک صیغه چندساعته تفاوتی ندارد و دست به یک رابطه سطحی می‌زند، حالا جالب این است که حضور زن و مرد به این بستر اجتماعی هم ‌ختم نخواهد شد، چنانچه نماینده‌های مجلس چندی پیش طرحی دادند که براساس آن نیازی به ثبت ازدواج‌های موقت در دفاتر اسناد رسمی نیست که درمورد آن مباحث زیادی مبنی‌ بر رعایت حوزه خصوصی افراد مطرح شد، درحالی‌که در بطن آن نگاه ابزاری به زن ریشه دارد و در حال تقویت است. نگاه ابزاری به زن حتی در قالب یک لایحه توسط نمایندگان مجلس کشور اسلامی‌‌مان شکل گرفته‌ است.

پرسش: خروجی این دیدگاه به چه چیزی می‌رسد؟

پاسخ: این قبیل اقدامات به سمت فضای مجازی سوق داده می‌شود. واقعیت‌ستیزی تداوم پیدا می‌کند، ارتباطات واقعی و حقیقی به حداقل هم کاهش می‌یابد. رابطه‌ای بیمارگونه شکل می‌گیرد و افراد در شرایطی که ترفندها، حیله‌ها، کلک‌ها و همه موانع را سپری کرده‌اند، با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند. آن‌هم یک ارتباط سطحی؛ حالا ممکن است درصد کمی از این روابط بادوام و عقلانی باشد اما در شرایطی که 95 درصد از خروجی این روابط منفی است باید این میزان را آسیب‌شناسی کرد. این روابط سطحی با خمیرمایه واقعیت‌ستیزی، گمنامی و حرکت در تاریکی شکل‌ گرفته است که به روابط جنسی می‌رسد، این رابطه می‌تواند در بستر تعاملات اجتماعی، گفت‌وگو، دیالکتیک درست و پیش‌برنده (مباحثه - مناظره) شکل بگیرد، اما متأسفانه می‌بینیم که تمام این اصول تنها در حاشیه می‌ماند. در واقع تنها یکی از کارکردهای خانواده که ارضای نیازهای جنسی است، در این رابطه محقق می‌شود که باز آن هم تعاریفی دارد. از هر زاویه‌ای که بررسی شود، تقلیل‌دادن رابطه جنسی دو فرد به یک ارتباط موقت، چه از بعد فردی و چه از بعد اجتماعی به‌ جز آسیب، خسران و تأسف هیچ نتیجه و ثمره دیگری ندارد.

پرسش: افزایش سن ازدواج و سختی‌های جوانان برای تشکیل خانواده می‌تواند در گرایش جوان‌ها به کانال‌های همسریابی مؤثر باشد؟

پاسخ: نمی‌توانم صددرصد تأیید کنم؛ افزایش سن ازدواج، خروجی و پیامد تقویت عقلانیت در دوره مدرن است که تنها مختص جامعه ما نیست. بدون‌شک زمانی‌که شیوه‌های همسریابی سنتی با علامت سؤال روبه‌رو می‌شوند، افراد تلاش دارند خودشان براساس معیارها و باورهایشان برای ازدواج (دائم، سفید روابط پارتنر و...) دست به گزینش بزنند. به‌هرحال تمام این روابط با کم‌رنگ‌شدن شیوه‌های همسریابی و همسرگزینیِ سنتیِ تعریف‌شده کم‌رنگ می‌شود. لزوما تأخیر در سن ازدواج نمی‌تواند عامل و تک‌عامل روی‌آوردن به سایت‌ها و کانال‌های همسریابی باشد، حتی تأخیر سن ازدواج در کشورهای دیگر هم باعث روآوردن به این کانال‌ها و در خفا حرکت‌کردن نشده‌ است؛ چرا تأخیر سن ازدواج در کشورهای دیگر مثل کشور ما آسیب‌زا نشده‌ است، چون در کشورهای دیگر صحنه واقعی جامعه که از سوی مدیریت کلان جامعه تدارک دیده شده‌ است، صحنه رقابت‌ها، گفت‌وشنودها، صحنه شکل‌گیری دیالکتیک‌ها، صحنه آزمون‌ و خطا و... بوده است. افراد به جای اینکه از روز اول با یکدیگر ازدواج کنند، بچه‌دار شوند و با به‌وجود‌آمدن اختلاف از یکدیگر جدا شده و دچار آسیب‌های بعدی شوند، در یک دوره مشخص با یکدیگر زندگی می‌کنند، نسبت به‌ هم متعهد می‌شوند، از نظر مالی و عاطفی حمایتگر هستند و مثل یک زن و شوهر در کنار یکدیگر زندگی می‌کنند؛ اگر روابط موفقی داشتند در صورت تمایل با یکدیگر ازدواج می‌کنند، همین شرایط آسیب‌ها را بسیار کمتر کرده‌ است. اما در کشور ما به‌دلیل آنکه صحنه اجتماعی در هیچ پدیداری، نه‌ فقط همسریابی، به‌خوبی تدارک دیده نشده و با محدودیت و تنگ‌نظری مواجه است، روابط جوانان و نوجوانان از روی زمین به زیر زمین سوق پیدا کرده‌ است؛ زیر زمین ‌رفتن تنها مختص دوست‌یابی و همسریابی نیست، شرکت‌کردن در محافل شبانه، میهمانی‌ها، دوستی‌های فعلی و به‌دنبال آن مصرف انواع مواد مخدر در سنین پایین و... از تبعات آن است؛ انواع لابی‌گری‌های پشت صحنه حتی در مسائل کلان سیاسی - ‌اقتصادی و... که از آن با عنوان ریشه‌دواندن فساد ساختاری یاد می‌شود نیز از تبعات اصلی تدارک‌دیده‌نشدن صحنه اجتماعی در کشور است؛ بااین‌حال صددرصد هم رد نمی‌کنیم. بله؛ درست است سن ازدواج فرد بالا رفته و نیاز جنسی هم دارد و طبیعی است که در عالم طبیعت هر جنسی به جنس مخالف خودش گرایش دارد. این مسئله تنها مختص انسان‌ها نیست اما عاقبت کانال‌های همسریابی نمونه بارز آن است که می‌خواهیم ابرو را درست کنیم، چشم را کور می‌کنیم.

پرسش: با تمام این تفاسیر چه توصیه‌ای باید به جوانان داشت، اینکه از آسیب‌های این کانال‌ها صحبت کنیم کافی است؟

پاسخ: باید به‌صراحت اعلام کرد که جوان‌های ما قربانی نظام اقتصادی و اجتماعی هستند، چند درصد از جوانان ما شاغل هستند؟ مگر فارغ‌التحصیلان ما به شغل‌های مورد علاقه و مرتبط با رشته تحصیلی‌شان رسیدند، اگر هم رسیدند از چه سطح از رفاه اقتصادی برخوردار شدند، جوانان ما چقدر نسبت‌ به آینده و زندگی‌شان رضایت و امید دارند، مگر آمار مصرف مواد مخدر صنعتی و سنتی در کشورمان پایین است؟ مگر در جامعه بی‌کاری، ازخودبیگانگی یا خودکشی نداریم؟ پس جوانانمان قربانی هستند. حالا با یک قربانی می‌توان صحبت کرد؟ به‌طور حتم یک نوجوان با تمام این فشارها و مشکلات ساختاری به سمت فضای مجازی سوق پیدا می‌کند؛ پس این نوجوان و جوان را به چشم یک قربانی ببینیم. توصیه و نصیحت‌کردن مثل پاک‌کردن آب جاری از وسط راه است نه از سرچشمه اصلی آن؛ اینجا هر توصیه‌ای یک تلاش بیهوده است.

پرسش: مشکلات ساختاری هم لازم است سیاست‌‌گذاران را خطاب قرار دهیم که عملا باز هم راه به‌جایی نمی‌برد.

پاسخ: بله؛ ما باید خطابمان به سیاست‌گذاران باشد و بگوییم که موضوع اصلی جامعه ما، ثبت رسمی‌شدن یا نشدن روابط نیست، داستان مشکل حقوقی نیست، داستان اصلی گفتمانی است که در عالم سیاست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه غالب شده‌ است و مهم‌تر از هر چیز باید به آن جوان و نوجوان، اطلاعات و آگاهی بدهیم که دوست‌یابی و همسریابی از طریق فضای مجازی و کانال‌های موجود، رفتن و ماندن در مسیری خطاست. به جوانان بگوییم که اگر می‌خواهی برو؛ آزمون‌ و خطا کن؛ دادن اطلاعات و آگاهی به جوانان بسیار مهم است. توصیه اخلاقی راه چاره نیست. اطلاعات و آگاهی بزرگ‌تری به آنها بدهیم.

پربازدیدها

پزشکیان: تکرار حکایت شیخ و شیره و شیرینی!

بی‌سوادان جامعه نشناس!

آقای عباس عبدی چرا خلاف واقع می‌گویید؟!

وفاق ملی بر باد رفته!