چرا باید در رأی دادن در روز جمعه، تردید داشت؟

🖋️#احمد_بخارایی | جامعه‌شناس
احمد بخارایی ـ چهره

من #جامعه‌شناسی خوانده‌ام و #سیاسی نیستم. اگر سخنی می‌گویم از منظر #جامعه‌شناختی است یعنی از شما و در کنار شما از واقعیت پیرامونی‌مان حکایت می‌کنم و تفاوتی نمی‌کند که شما از کدام جناح هستید. اگر آتشی شعله کشیده، خشک و تر را سوزانده یا خواهد سوزاند. شکم گرسنه، #دین و ایمان و #دموکراسی و انسان‌محوری را نمی‌شناسد! با این مقدمه به چند موضوع می‌پردازم که این روزها موجب شده برخی افرادی که قبلاً تصمیم گرفته بودند در سیزدهمین دوره‌ی #انتخابات_ریاست‌جمهوری در ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ شرکت نکنند اینک مردّد شده‌اند و با طرح برخی استدلال‌ها و ایجاد شک در خود و دیگران، قصد #مشارکت دارند. بدون شک در همه‌ی #انتخابات حضور این گونه افراد نقش تعیین کننده‌ای داشته است و بنابراین شایسته است با فکر و تحلیل درست، به صحنه‌ی انتخابات نگاه و تصمیم نهایی را اتخاذ کنیم. عمدتاً این گونه استدلال‌ها هفت دسته‌اند:

۱ـ می‌گویند: اگر آقای #رئیسی، #رئیس‌جمهور شود هر کاری که دلش می‌خواهد انجام می‌دهد.
ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «جامعه ظرفیت تحمل فشار بیشتر را دارد».
ـ می‌گویم: کاری باقی نمانده که مجموعه‌ی #حاکمیت در ایران انجام نداده باشد و بالاتر از سیاهی رنگی نیست. به عنوان مثال در دانشگاه‌ها که ما معلمش هستیم چه می‌خواهند انجام دهند؟ چه باقی مانده که انجام دهند؟ اصلاً نگرانی نسبت به چیست؟ اهالی هنر و سینما، #نویسندگان، #روزنامه‌نگاران، #معلمان، #دانشگاهیان، #تولیدکنندگان صنعتی، فقرا و اساساً کدام قشر نگران است که وضع بدتر شود؟ جامعه‌ای که بدنش سرّ شده دیگر چه درد جدیدی را حس می‌کند؟ پس پیش فرض مذکور، ناصحیح است.

۲ـ می‌گویند: با رئیس‌جمهور شدن آقای رئیسی، قدرت یک‌پارچه می‌شود و عملاً سه قوه هم‌سو می‌شوند.
ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «ناهم‌دستی در حاکمیت در ایران، موجب رشد شده است».
ـ می‌گویم: اولاً موضوع هم‌گونی در حاکمیت، اشکالی ندارد و گاه می‌تواند موجب حرکت رو به جلو در برخی جوامع بشود. ثانیاً فرض کنید آقای #همتی، رئیس‌جمهور شود آیا اینک تصور می‌کنید که زیر مجموعه‌ی #رهبری یعنی #سپاه و #اطلاعات و #قوه_قضاییه و #قوه_مقننه و غیره که بر اساس #قانون_اساسی، اصل و مقوّم مجموعه‌ی #حاکمیت_دینی در #ایران است امکان نفس کشیدن می‌دهند؟ آیا این همه تجربه در بیش از چهل سال کافی نیست؟ پس پیش فرض مذکور، خلاف واقع است.

۳ـ می‌گویند: آمدن رئیسی، مقدمه‌ی رهبر شدنش پس از درگذشت #رهبر فعلی است.
ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «روند انتخاب رهبری در آینده، بسان گذشته است».
ـ می‌گویم: اتفاقاً برعکس است زیرا با توجه به انبوه #مسائل_اجتماعی شامل #بی‌کاری و #فقر و #اعتیاد و #افسردگی_اجتماعی و غیره، قطعاً رئیسی با مشکلات جدی‌تر مواجه خواهد‌شد و در این بوته‌ی آزمایش در مقام رئیس‌جمهور، شکست خواهد خورد و رهبر شدنش منتفی خواهد شد. از سوی دیگر «#کاریزماتیک» بودن رهبر در دور آینده، دارای وزن نخواهد بود و اساساً روند انتخاب رهبر با فراز و فرودهای ویژه‌ای مواجه خواهد شد. پس پیش‌فرض مذکور، نادرست است.

۴ـ می‌گویند: اگر رئیسی، رئیس‌جمهور شود شاید بعداً با #عدم_شرکت_در_انتخابات و #رأی_ندادن به همّتی، پشیمان شویم و خود را شماتت کنیم.
ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «با حمایت از #اصلاح‌طلبان_حکومتی در گذشته، کم‌تر خود را شماتت کرده‌ایم».
ـ می‌گویم: بر اساس تجربیات گذشته که اینک بسیاری از کسانی که به آقای #روحانی رأی داده بودند پشیمان هستند چه بسا اگر به آقای همّتی هم رأی داده شود از یک سال نخواهد گذشت که باز پشت دست‌مان خواهیم زد و خواهیم گفت: باز گول خوردیم! پس پیش‌فرض مذکور، خلاف واقع است.

۵ـ می‌گویند: از #تحریم_انتخابات چه نتیجه‌ای حاصل می‌شود و چه فایده‌ای دارد و چه جایگزینی وجود دارد؟
ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «هر کسی که رأی نمی‌دهد قصد سیاسی دارد».
ـ می‌گویم: می‌شود انتخابات را تحریم نکرد زیرا «#تحریم» دارای بار سیاسی است و متعاقباً «#براندازی» را به ذهن نزدیک نکرد. می‌توان نگاه واقعیت‌محور و جامعه‌شناسانه داشت. بر این اساس، #مشارکت_نکردن در انتخابات، اولاً انجام وظیفه و ایفای نقش در چارچوب «#اخلاق_اجتماعی» است و ثانیاً با افزایش تعداد کسانی که رأی نخواهند داد مجموعه‌ی مدیریت کلان اعم از رهبری و زیر مجموعه، بیش از پیش خود را با پرسش از سوی #جامعه و تردید در عمل‌کرد گذشته مواجه خواهند دید. پس پیش‌فرض مذکور، متزلزل است.

۶ـ می‌گویند: با انتخاب شدن آقای رئیسی، این حداقل دموکراسی هم از بین خواهد رفت.
ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «امکان فشار بیش‌تر بر مجاری تنفسی جامعه وجود دارد».
ـ می‌گویم: مطمئن باشید آن‌قدر فشار بر مجاری تنفسی جامعه زیاد شده است که دیگر جایی برای تنگ‌تر شدن مجاری تنفسی باقی نمانده و اگر چنین شود که شما می‌گویید پس جامعه با #مرگ قطعی مواجه خواهد شد و طبیعتاً برای بقا و زنده ماندن، جامعه با عزمی جزم‌تر و با اتحاد بیش‌تر به احیای #حق خود خواهد پرداخت. پس پیش‌فرض مذکور، غیر کارشناسانه است.

۷ـ می‌گویند: حاکمیت، خیلی علاقه‌مند نیست مشارکت گسترده در انتخابات روز جمعه تحقق یابد و برای همین بوده که امثال آقای #جهانگیری #رد_صلاحیت شده‌اند.
ـ پیش‌فرض ادّعای فوق: «حاکمیت برای استمرار خود نیازی به مشارکت مردم در انتخابات ندارد».
ـ می‌گویم: اتفاقاً برعکس آن‌چه گفته می‌شود مجموعه‌ی حاکمیت در ایران به شدت نگران عدم مشارکت در انتخابات است و برای همین به همه‌ی روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها موکداً دستور داده‌اند از انعکاس و چاپ هر گونه مطلبی که مستقیم و غیر مستقیم مردم را به #عدم_مشارکت دعوت می‌کنند پرهیز کنند. دلیل من هم چاپ نکردن مطالب و برخی گفته‌های من در روزنامه‌هایی است که قبل از این، به راحتی منتشر می‌شد. اهالی #روزنامه می‌دانند که من چه می‌گویم و تأیید می‌کنند. پس اگر در انتخابات مشارکت شود هم‌سو با خواست حاکمیتی است که با عمل‌کرد ناصحیح‌اش طی چند دهه، آمار همه‌ی #انحرافات و آسیب‌ها و مسائل اجتماعی را بالا برده و اساساً توان انجام #مدیریت_علمی را ندارد. بنابراین مشارکت در انتخابات به معنای کمک به افزونی #فروپاشی_اجتماعی در کنار تثبیت حاکمیت است. ما به لحاظ جامعه‌شناختی (و نه سیاسی) مسئول خود و فرزندان‌مان و آیندگان هستیم. پس پیش‌فرض مذکور، خلاف واقع است.

| نکات پایانی:

۱ـ آن دسته از #اصلاح‌طلبان یا جامعه‌شناسی خوانده‌هایی که تشویق به مشارکت در انتخابات می‌کنند عمدتاً نگاه سیاسی دارند و بسیاری از آن‌ها در سال‌های گذشته از پست‌های اجرایی در تقسیم #قدرت با تغذیه از صحنه‌ی توزیع نابرابر قدرت و #ثروت در جامعه، سود برده‌اند و اینک نگرانند که از قافله باز بمانند. اگر لازم دانستید بخواهید تا با ذکر نام و مستندات از این گونه افراد که به ظاهر، خود را ممکن است #منتقد و #روشن‌فکر و جامعه‌شناس هم جلوه دهند بیش‌تر سخن بگویم. همان‌گونه که #اصلاح‌طلب_حکومتی داریم #جامعه‌شناس_حکومتی هم داریم که جامعه‌شناسی را خوب نخوانده‌اند یا چوب حراج به آن زده‌اند.

۲ـ بحث ما در جامعه‌ی کنونی از منظر جامعه‌شناختی، انتخاب این یا آن جاده برای ادامه‌ی حرکت نیست بلکه دو جاده‌ای را داریم رصد می‌کنیم که هر دو سرازیری هستند و این مردم و اعضای جامعه هستند که در این سراشیبی، نگران و انبوه از دلهره‌اند و سر و صورت زخمی دارند. سیاسیون می‌خواهند ریل عوض کنند اما جامعه‌شناسان غیر حکومتی و علمی قصد دارند نسبت به وجود سراشیبی خانمان‌سوز در صورت ادامه‌ی مسیر در جاده‌های رایج #اصلاح‌طلبی و #اصول‌گرایی هشدار دهند.

۳ـ کاری نکنیم و انتخابی نداشته باشیم که در مقابل #تاریخ و در رویارویی با نسل آتی و فرزندان‌مان شرمنده و سرافکنده باشیم. بالاخره، مهری که در شناس‌نامه می‌خورد حکایت‌ها دارد. اگر سیاسی نیستیم، لااقل شرافت‌مندانه رفتار کنیم.

پربازدیدها

قانون عفاف و حجاب: تحقیر زنان!

چند موضوع بی‌ربط: بخندیم یا بگرییم؟!

آقای پزشکیان استعفا دهید اگر …!

وفاق ملی از جنس «پزشکیان»!

وفاق ملی بر باد رفته!