خشونت میکنم زیرا تحقیر شدم!
📰 گزارش روزنامهی آفتاب یزد دربارهی خشونت در ایران در گفتوگو با احمد بخارایی | منتشرشده در سهشنبه ۴ خرداد ۱۴۰۰، شمارهی ۶۰۲۳
🔍 روزنامهی آفتاب یزد گفتوگویی با من داشت که حدود ۱۷ دقیقه زمان در بر داشت و فایل صوتی را در همین پست ملاحظه میکنید. به نظر میرسد بخشهای ویژهای از گفتوشنود، طبق روال جاری در این دیار، خروج از خط قرمزهاست و بالطبع اجازه انتشار نیافت. خلاصهای از بخشهایی که در روزنامه منتشر «نشد» را اینجا میآورم و سپس دعوت میکنم که فایل شنیداری را اگر علاقهمند بودید بشنوید:
… ما و جامعهی ما در کلاس اول گیر کردهایم و سالهاست گفته میشود که ۲ ضرب در ۲ میشود چهار! این تکرارها از سوی منتقدان و اعضای جامعه، موجب خستهگی و هزینهبری و افسردگی اجتماعی شده و همیشه هم نظام قدرت در این چهار دهه ناشنوا بوده است …
… جامعهی ما به لحاظ فکری و فرهنگی درجا میزند و این رژیم اصرار دارد که جلوی تکامل فرهنگی را بگیرد. اگر یک جامعه نتواند رشد فکری و فرهنگی داشته باشد دارای «قالب» کوچکی میشود که گنجایش «محتوا»های بزرگ را ندارد مانند یک لیوان آب که گنجایش آب زیاد را ندارد و سرریز میشود. فرهنگ ما توان کشش و گنجایش فرهنگ نوین جهانی و پذیرش دامنهی وسیع سلیقهها و انتظارات و تنوعات گرایشی و جذب اطلاعات زیاد را ندارد بنابراین در مواجهه با انبوه پدیدههای نوظهور، کُپ میکند و مجبور میشود برای برونرفت از بنبستها، یا خشونتورزی کند یا منزوی و پنهان شود مانند کودکی که آموزش درست ندیده و نمیتواند دیالوگ کند و سریعاً خشمناک میشود یا به گوشهای میخزد …
… دولت و حاکمیت در ایران هم نیازی به مشارکت شهروندانش و گفتوگو با آنها ندارد همانگونه که چند روز قبل سخنگوی شورای نگهبانش اذعان داشت که «نیازی به مشارکت و حضور بالای رأیدهندهها در انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ۱۴۰۰ نیست زیرا مشروعیت این نظام از جانب مردم حاصل نمیشود»، ببینید به این واضحی، سخنگوی حاکمیت میگوید که مردم به حاشیه بروند، حالا کجا میخواهیم گفتوگو و تفاهم را تمرین کنیم تا خشمناک نشویم؟ …
… هویت جهانی در ظرف کوچک و جامانده و عقبماندهی هویت دینی و مذهبی نمیگنجد …
… خشونت آنلاین یا خشونت سفید در فضاهای اینترنتی، طلاقهای رسمی و غیر رسمی در میان زوجین، اعتیاد، بیکاری، فردگرایی، خودخواهی، اتمیزه شده جامعه، مهاجرت و فرار انسانهای ایرانی به سوی ناکجاآباد، توزیع به شدت ناعادلانهی ثروت و دوقطبی شدن جامعه، رها شدن قشرهای آسیبپذیر در جامعه، انسداد رسانهای در رسانهی ملی یا میلی و بسیاری دیگر از انواع انحرافات و مسائل و آسیبهای اجتماعی حکایت از فروپاشی اجتماعی زیاد در ایران دارد که گاه به نظر میرسد برگشتناپذیر شدهایم و در سرازیری سقوط، لحظه به لحظه بر سرعتمان افزوده میشود …
… طبقهی نوکیسه یک شبه ره صد ساله رفتهاند و در پناه همین قانون اساسی، با کسب ثروتهای نامشروع موجب فقیرتر شدن و بدبختتر شدن آن هشتاد درصد جامعه در طبقهی کمدرآمد و فقیر شدهاند. آیا نمیبینید که در شمال شهر تهران آپارتمان به متر مربعی نیم میلیارد تومان رسیده است؟! …
… ناهنجاریها در جامعهی ما «هنجار» شده و ماهم بیتفاوت شدهایم و این هم از نشانههای بارز فروپاشی اجتماعی است …
… از صدر تا ذیل دروغ میگویند و دروغگویی جنبهی «ساختاری» پیدا کرده. مگر رئیسجمهور این مملکت در مرداد ۹۹ نگفت که امنترین جا برای سرمایهگذاری، بورس است؟ هنوز یک هفته بیشتر از این حرف ایشان نگذشته بود که بورس سقوط کرد و خیلی خانواده بدبخت شدند و سوختند! …
… ما در کف خیابانها به همراه دانشجویانمان جامعهشناسی می کنیم. ما از وقایع خبر میدهیم. ما خودمان را در کلاس و درس محصور نکردهایم. حالا میآیند و ما را به وزارت اطلاعات فرا میخوانند و تعهد میگیرند که با شبکههای بیرونی گفتوگو نکنیم. مگر میشود آلودگیها را زیر فرش پنهان کرد؟ فرض بگیرید ما هم نگوییم، آیا این جامعه نجات پیدا خواهد کرد؟ آیا روزنامهها آزادند که حرفهای ما را منتشر کنند یا هزار نوع ترس و نگرانی گریبان مسئولان مطبوعات و خبرنگاران و سردبیران را گرفته است و مجبور میشوند که خیلی حرفها را منتشر نکنند و این هم نمونهای است از آنها که دارید میخوانید …
… میگویند: باید اصلاحات ساختاری صورت پذیرد، اما نمیفهمند چه میگویند حتی اصلاحطلبهای حکومتی در دانشگاهها …
… ما با بنبست مواجهیم ...