‎نشست «پی‌آمدهای اجتماعی قمار و شرط‌بندی در ایران»

| میهمانان:
احمد بخارایی، دانش‌یار جامعه‌شناسی
مهدی ناظمی، دکترای فلسفه‌ و پژوهش‌گر فلسفه‌ی هنر

| برگزارکننده:
مؤسسه‌ی مطالعات اجتماعی اردی‌بهشت

🗓 تاریخ برگزاری: دوشنبه ۸ دی ۱۳۹۹


| قماربازی |

بخش‌هایی از پاسخ احمد بخارایی به پرسش‌ها:

| پرسش ۱: به رغم آن‌که در ادیان توحیدی از جمله اسلام نسبت به «قمار» موضع منفی اتخاذ شده چرا اینک قماربازی در ایران گسترده شده است؟

بخش‌هایی از پاسخ:

… مفاهیمی مانند: طالع و بخت و سرنوشت‌ و استخاره و قضا و قدر، و به طور کلی «تقدیر‌گرایی» یا «دستینیزم»، کم و بیش یک دست هستند مانند مهره‌های یک تسبیح که با ریسمانی به هم متصل شده‌اند …
… داستان جبر و اختیار که از نزاع بین اشاعره و معتزله در تاریخ کلام اسلامی آغاز شد تاکنون لاینحل باقی مانده …
… استناد «جبریون» به «آگاهی خداوند» بود پس همواره «تقدیرگرایی» در یک رابطه‌ی مرید و مرادی در بستر تاریخی اسلام و شیعه غلطیده و پیش آمده تاکنون …
… امروز در ایران کنونی «نورٌ علی نور» شده است یعنی همه‌ی عناصر فرهنگی‌ای که سرنوشت‌گرایی را دامن می‌زدند اینک با قدرت سیاسی پیوند خورده است و رابطه‌ی مرید و مرادی، شکل متصلبّی پیدا کرده …
… هنجارهای ما در بخش «ارزشی» و باورگونه‌اش که ریشه در اعتقادات داشت با کلام عرفی و ادبی هم پیوند خورد و می‌بینید که الی ماشاءاله در ادبیات فارسی سخن از بخت و طالع و سرنوشت است: «نشان بخت بلند است و طالع میمون / علی الصباح نظر بر جمال روز افزون». سعدی آن‌گونه گفت و حافظ هم می‌گوید: «جلوه‌ی بخت تو دل می‌برد از شاه و گدا / چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی». مولوی هم می‌گوید: «هر چه آن خسرو کند شیرین بود / چون درخت تین که جمله تین کند». او از آیه: «والتین و الزیتون» ایده گرفته و پی‌آمد رابطه‌ی مرید و مرادی را تولید «انجیر» که همه‌اش فایده است می‌داند! …
… مشاهده می‌شود که این رفتار کم‌تر عقلانی و بیش‌تر هیجانی که امروزه در ایران به اشکال گوناگون: فال‌گیری و تقدیر‌گرایی و شانس‌محوری و استخاره‌گرایی و شرط‌بندی ظاهر شده ریشه تاریخی و اعتقادی دارد …
… مشارکت مردم در امور اقتصادی هم بر پایه‌ی بخت و شانس استوار است آن‌گونه که سکه و ارز می‌خرند تا شاید «شانس» بیاورند و نیز در بورس ـ در یک اقتصاد دلال‌مسلک و شکننده ـ شرکت می‌کنند تا بسا «لاکی» و خوش شانس باشند …
… در این میان، شکل قشنگ و جوان‌پسندش مشارکت در سایت‌های قماربازی است، پس این پدیده دارای سابقه‌ی تاریخی و فرهنگی است …

| پرسش۲: چرا تاکنون به مقوله‌ی قماربازی به لحاظ جامعه‌شناختی در ایران و حتی خارج کم‌تر توجه شده؟ آیا این یک معضل فردی است یا جمعی؟

بخش‌هایی از پاسخ:

… توجه به معنای «فرصت» در این‌جا مهم است. چهار اصل در ایجاد فرصت وجود دارد: ۱ـ وجود «مهارت» در ایجاد یا یافتن فرصت‌های مناسب، ۲ـ استفاده از توان درونی و شهودی، ۳ـ نگاه مثبت داشتن نسبت به پیرامون و پدیده‌ها و ۴ـ برخورداری از نگرش انعطاف‌پذیر. اگر یک انسان دارای این چهار ویژگی باشد حتی تهدیدها را تبدیل به «فرصت» می‌کند. اما به نظر می‌رسد این حرف‌ها رنگ و بوی روان‌شناختی دارند. حال آیا واقعا این چهار اصل، جنبه‌ی فردی دارند یا جمعی؟ … به نظر نمی‌رسد کسب «مهارت‌های اجتماعی» برای «فرصت‌سازی» نزد همگان در یک جامعه‌ی انسدادی، امکان‌پذیر باشد! … به نظر نمی‌رسد برخورداری از «نگاه مثبت» در یک جامعه در خلأ شکل بگیرد و قطعا نگاه مثبت از ساختارهای اجتماعی سرچشمه می‌گیرد! … اگر در یک جامعه توزیع عادلانه‌ی فرصت‌ها صورت نگیرد و نیز فرصت‌ها هم محدود باشند و به معنای دیگر، فرصت‌های اجتماعی با «تهدید» و «تحدید» مواجه باشند آیا تعلیمات روان‌شناسانه می‌تواند برای عموم مؤثر افتد؟! … در چنین جامعه‌ای مانند ایران سال ۹۹ «فرصت‌‌یابی‌ها» یک امر فردی محسوب نمی‌شوند بل‌که یک مسأله‌ی «اجتماعی» هستند … «ما»، نه «من» با «بحران فرصت‌یابی» در ایران مواجه هستیم که استقبال بیش از سه میلیونی از سایت‌های قماربازی و شرط‌بندی یکی از پی‌آمدهای وجود این بحران است چرا که «شرط‌بندی» و «فرصت‌جویی» دو روی یک سکه هستند … «جامعه‌شناسی» در ایران هم در حال نیمه‌مردگی است و برخی جامعه‌شناس‌ها فکر می‌کنند که نظام سیاسی باید جلوی پای‌شان فرش قرمز پهن کند تا بتوان به صحنه آمد، خیر، تعهد رشته‌ای ایجاب می‌کند که ریسک کرد و هزینه پرداخت و جامعه و به ویژه نظام اجتماعی را نقد کرد … الآن یک محقق مردم‌شناس یعنی آقای کامیل احمدی برای انجام تحقیقات اجتماعی‌اش پیرامون قشرهای آسیب‌پذیر زنان و کودکان کار و دگرباشان محکوم به ۹ سال و سه ماه حبس می‌شود و بدیهی است که در چنین شرایطی جامعه‌شناس‌ها عقب بنشینند …

| پرسش ۳: پی‌آمدهای اجتماعی شرط‌بندی و قماربازی چیست؟

بخش‌هایی از پاسخ:

… گفته‌می‌شود سالانه بیش از یک میلیارد دلار خروج ارز به واسطه شرط‌بندی در سایت‌های مربوطه داریم که بیش از سه میلیون کاربر دارند. در این میان چیزی که مهم است مطالعه‌ی علت‌های محتوایی اوج گرفتن چنین پدیده‌ای است … 
… روی آوردن افراد به «شانس» چه فلسفه‌ای دارد؟ ظاهراً فلسفه‌ی شانس مبتنی بر دو اصل است: ۱ـ کاهش تعهد اخلاقی و افول حس مسئولیت‌پذیری و ۲ـ استدلال ناصحیح و وجود منظومه‌ی معرفتی غیر علمی. فرد قمارباز این‌گونه استدلال می‌کند که: دوستم برنده شد، پس من هم برنده خواهم شد! …
… یکی از مبناهای فلسفی «شانس»، «شکاکیت» است. ما دو نوع «شک» داریم: پیش‌برنده و بازدارنده. شک دستوری دکارت، جنبه‌ی پیش‌برنده داشت و مقدمه‌ی فهم نوین بود اما «شک بازدارنده» یک «محصول اجتماعی» است یعنی در جامعه‌ای که افراد نیاموخته‌اند که روی پای خود بایستند وقتی در موضع ۵۰ـ۵۰ قرار می‌گیرند خود را به دست باد و شانس می‌سپارند. پس «شک بازدارنده» جنبه «ماتأخر» دارد حال آن که «شک پیش‌برند» جنبه‌ی «ماتقدم» دارد و آغاز‌گر حرکت و زایش است …
… تردید و اتخاذ موضع «شک بازدارنده» در جامعه‌ای تقویت می‌شود که افراد حس می‌کنند روی سرنوشت خود و نیز کنترل پیرامون خود، کم‌اثر هستند و در جوامع استبدادی این گونه است که افراد «تابع» هستند …
… بحران معرفتی امروز ما که «شک بازدارنده» را دامن می‌‌زند ریشه‌ی ارزشی و اعتقادی و ادبیاتی و تاریخی دارد …
… چرا امروز دچار نقص در استدلال و برخوردار از حس «کم‌اثری» هستیم؟ زیرا «تحول فرهنگی» اتفاق نیفتاده و هم‌چنان عناصر ناکارآمد فرهنگ سنتی در پیوند با «قدرت سیاسی» بازتولید شده‌اند و جوانان ما که با دنیای جدیدی از ارزش‌ها و توقعات مواجه هستند فرار را بر قرار ترجیح داده‌اند و بر اساس «فلسفه»ی شانس سر از سایت‌های شرط‌بندی در آورده‌اند همان‌گونه که عده‌ای دیگر هم‌چنان به «استخاره» و «فال قهوه» و تقدیرگرایی مشغولند …
… پی‌آمد شرط‌بندی‌ها و شانس‌گرایی‌ها این است که طبقه‌ی محروم جامعه هم‌چنان تسلیم شرایط می‌شود و نیز نسبت به اتحاد محرومان و نیز کسب آگاهی آن‌ها از طبقه‌ی متوسط، امید کم‌تری وجود دارد …
… وقتی «تقدیر‌گرایی» به جامعه نفوذ کند اعضای جامعه احساس «ناتوانی اجتماعی» بیش‌تری می‌کنند و در این شرایط است که انزوا و اعتیاد و خودکشی و گاه طغیان، افزون می‌شود …

| پرسش ۴: چه راه‌کاری برای مهار «قمار» در جامعه‌ی ایران وجود دارد؟

بخش‌هایی از پاسخ:

… نباید در پاسخ به «ریداکشنیسم» و تقلیل‌گرایی روی آورد. من هیچ‌گاه نخواسته‌ام سطح تحلیل مسائل اجتماعی را به «سطح خرد» کاهش دهم و موعظه‌وار از اقدامات جزئی، بگویم. واقعیت این است که همان‌گونه که پدیده‌ی قماربازی، ریشه‌ی تاریخی و اعتقادی و عرفی دارد درمانش هم در سطح «کلان»، امکان‌پذیر است و الّا اگر امروز همه‌ی سایت‌های شرط‌بندی هم مسدود شوند فردا به شکل دیگری این «طالع‌مسلکی» سر بیرون خواهد آورد …
… اگر در یک جامعه افراد احساس کنند که نسبت به آینده‌ی اجتماعی‌شان «کنترل» لازم را ندارند با بحران مواجه خواهیم‌بود و راه حل این مشکل، ریشه در ساختار سیاسی دارد که تصمیم بگیرد شهروندانش را واقعاً به مشارکت و تعیین سرنوشت خود فراخواند …
… الآن در قرن بیست و یکم هستیم و جوانان در دنیای جدید با انبوهی از انتظارات نوین مواجه‌اند. نمی‌توان با عناصر ناکارآمد سنتی، آن هم در پیوند با «قدرت سیاسی»، پاسخ‌گوی جوانان بود …
… دیالکتیک و تعامل پویا در نظام سیاسی ما در حاشیه به سر می‌برد …
… ریشه‌ی حل معضلات اجتماعی از جمله «طالع‌گزینی» و «شرط‌بندی» در لزوم تحوّل فرهنگی است و این‌که جبر‌گرایی و دترمینیسم از صحنه‌ی تعاملات فرهنگی و از منظومه معرفتی رخت بربندد …
… تحول فرهنگی در شرایط سیاسی کنونی در ایران امری دشوار و نزدیک به محال است …