نشست "امکان یا امتناع تفکر جامعه‌شناختی در ایران"

| احمد بخارایی: حدود چهار و نیم سال قبل در ۹ اسفند ۱۳۹۵ در انجمن جامعه‌شناسی ایران نشستی برگزار شد با عنوان: «امکان یا امتناع تفکر جامعه‌شناختی در ایران؟» که من هم در کنار زنده‌یاد دکتر محمدامین قانعی‌راد، دکتر مصطفی مهر‌آیین و دکتر حمید پارسانیا حرف‌هایی زدم. با توجه به جهت‌گیری‌های متفاوت سخن‌رانان به ویژه دکتر پارسانیا که هم معمّم و مدرّس حوزه و نیز دانشگاه در دروس جامعه‌شناسی هستند بحث ما رنگ و بوی خاصی پیدا کرد و تا حدودی چالشی شد. در آن نشست به «امتناع تفکر جامعه‌شناختی» در ایران تأکید داشتم اما از منظری که مفاهیم «تفکر» و «امتناع» را تعریف کردم نه به طور کلی و اشاره‌ای هم به نظر فیلسوف سکولار، «آرامش دوستدار» داشتم. حال که ایشان در سن ۹۰ سالگی در آلمان در ۵ آبان ۱۴۰۰ دیده از جهان فرو بست شاید بد نباشد فایل های صوتی آن نشست که موضوعش بی‌ارتباط با نظر زنده‌یاد آرامش دوستدار نبود بازنشر شود.

| فایل شنیداری کل برنامه: 👇

https://drive.google.com/file/d/1OanB46DJfGKrTMo8TB4df9EtpwX4lDhR/view

| فایل شنیداری احمد بخارایی:👇

https://drive.google.com/file/d/1UZpeXT3S2PQUhnadmvjrDcsf2hflEqJA/view

در آن نشست به این موارد اشاره داشتم:

ـ واکاوی معنایی چهار مفهوم: «امکان»، «امتناع»، «تفکر» و «تفکر جامعه‌شناختی»،

ـ وجوه «تفکر» به ۹ اعتبار: ۱ـ انضمام و تعلق: مفاهیم، ۲ـ هدف: ابهام‌زادیی، ۳ـ جنس: ذهنی، ۴ـ مبدأ: تعریف مسئله، ۵ـ مقصد: ترسیم بهترین راه حل، ۶ـ مسیر: سامان بخشی به روند تحقیق، ۷ـ کارکرد: تغییر نظام شناختی، ۸ـ نوع: فرآیندی و ۹ـ روش‌ها: تحلیلی، استقرایی، انتقادی، راهبردی، اجرایی و خلاقانه (واگرا)،

ـ تفکر جامعه‌شناختی مبتنی بر درک و ترسیم تفاوت «فهم آکادمیک» با «فهم متعارف» و «عقل سلیم» که محصول استقرار «امر سیاسی» به جای «امر اجتماعی» است و نیز لزوم «بازاندیشی» در تفکر جامعه‌شناختی،

ـ تفاوت معنای «امکان» در منطق و فلسفه،

ـ تقسیم و توضیح «ممتنع‌الوجود» به سه وجه: «بالغیر»، «بالذات» و «بالقیاس الی‌الغیر»،

ـ دفاع از امتناع «تفکر جامعه‌شناختی» در ایران دهه‌های اخیر بنا به نوع سوم «ممتنع‌الوجود» یعنی «بالقیاس الی‌الغیر» به این معنا که «موانعی» به عنوان «الغیر» به طور جدی برای تحقق تفکر جامعه‌شناختی در ایران چهار دهه‌ی اخیر وجود داشته‌ که اساس آنها تعصبات و تفاسیر ارزشی و مذهبی بوده‌است،

ـ (خطاب به دکتر حمید پارسانیا): اتفاقاً همان نوع سوم «عقل» که شما به آن اشاره دارید یعنی «عقل عرفانی» که اساساً «عقلانیت» نیست بلکه صرفاً تفاسیر مبتنی بر باورهای شخصی و گروه‌های خودی است یکی از همان موانعی است که معتقدم جلوی تحقق «تفکر جامعه‌شناختی» را در اکنون ایران گرفته‌است! ماهیت «عقل عرفانی» با دو نوع دیگر عقل یعنی «بیانی» و «برهانی» تمایز دارد و از یک جنس نیستند و «عقل عرفانی» صرفاً نام «عقل» را یدک می‌کشد و ترکیب لغوی «عقل عرفانی» دارای مفهوم مخدوش است. مبنای «عقل عرفانی» بر «به شرط لا» بودن است یعنی به شرطی وارد گفت‌و‌شنود می‌شود که طرف مقابل دارای یک سری مبانی و اصول موضوعه و نگاه علمی و تجربی و استقرایی و … «نباشد» و این «نداشتن» همان «به شرط لا» است. پس «عقل عرفانی» اساساً با دو نوع دیگر عقل، یعنی «بیانی» (منطق کلام) و «برهانی» (تحلیل علمی) تعارض دارد،

ـ (خطاب به زنده‌یاد دکتر قانعی‌راد): یکی از موانع شکل‌گیری «تفکر جامعه‌شناختی» در ایران اکنون گاه، نیندیشیدن عمیق و بیگانگی جامعه‌شناسی خوانده‌ها با تفکر منطقی و فلسفی است،

ـ «آرامش دوستدار» با طرح مانعیت «بستر فرهنگ دینی» برای شکل‌گیری «تفکر» و جواد طباطبایی با طرح «زوال اندیشه سیاسی» به امتناع تفکر اشاره کرده‌اند،

ـ به لحاظ «صورت» از سال ۱۳۲۰ تاکنون با گسترش دانشکده‌ها و دانش‌آموخته‌های جامعه‌شناسی و تعداد کثیر پایان‌نامه‌ها و غیره شاهد گسترش صوری جامعه‌شناسی بوده‌ایم اما به سه اعتبار: ۱ـ مبانی نظری (آشنایی ناکافی با حوزه‌های دیگر تفکر)، ۲ـ محتوایی (وجود موانع ایدئولوژیک تفکر جامعه‌شناختی) و ۳ـ پی‌آمدی (احساس بی‌نیازی حاکمیت به نتایج تحقیقات جامعه‌شناختی)، «تفکر جامعه‌شناختی» در ایران رو به موت بوده است.