ضعف جمهوری اسلامی! (۱۹)
احمد بخارایی: «آینده، آن چیزی است که تو میخواهی»!
با خواندن این جمله یاد چه میافتید؟ روانشناسی زرد یا با شکمسیری حرف زدن؟!
این کلام یک رئیسجمهور است به نام مسعود پزشکیان آنجا که با شعر و رجز، مذاکره با آمریکا را نفی میکند.
این حرف رئیسجمهور به معنای نفی جامعهشناسی ساختارگرا و نفی اثر عوامل بیرونی در سه سطح: خرد، میانه و کلان بر کنشها و تصمیمات و کارکردها و سرنوشت افراد است.
پزشکیان به تنهایی با زدن حرفهایی که بنیان جامعهشناختی و جوهرهی عقلانی ندارد، به کتمان واقعیات اجتماعی از گرانی و بیکاری تا ناکارآمدی جمهوری اسلامی میپردازد.
ای کاش به جای او سعید جلیلی، رئیسجمهور میشد زیرا تکلیف عدهای از سادهاندیشان از جمله اصلاحطلبهای کودن، حداقل با او مشخص بود و دیگر آنان در دام «یک بام و دو هوا» گرفتار نمیشدند و در مقابل سعید جلیلی موضع میگرفتند. اکنون اصلاحطلبهایی که مردم را به مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری تشویق کردند نه راه پس دارند و نه راه پیش. جسارت عذرخواهی از مردم را هم ندارند!
داستان مسعود پزشکیان، داستان آن سارقی است که وقتی چراغ در دست دارد کالاهای ارزشمندتری را سرقت میکند. پزشکیان زیر لوای اصلاحطلبی با پوشش قرآن و نهجالبلاغه، سخنپراکنی میکند حال آنکه به زودی و در کمتر از یک ماه دیگر دلار مرز ۱۰۰ هزار تومان را درمینوردد و فشار معیشتی افزون میشود.
در این شرایط، این مردم هستند که «ذلت معیشتی» را بپذیرند یا آنکه «مطالبهگری» کنند و جدیت به خرج دهند!