شطحیات اجتماعی (۸) | «مرگ» کرونایی: «آگاهی» اجتماعی!

پراکنده خواهم گفت زیرا «زیاده»، منسجم گفته‌ایم و «زیاد»، شنیده‌ نشده‌ایم!

بهار هزار و چهارصد

بمیرید بمیرید در این عشق (بخوانید: کرونا) بمیرید ـ در این عشق چو مردید همه روح پذیرید

بمیرید بمیرید و زین مرگ مترسید ـ کز این خاک برآیید سماوات (بخوانید: آگاهی) بگیرید

دیروز بود که یکی از روزنامه‌نگاران به دنبال اصرارش در روزهای قبل، دوباره در واتس‌اپ پیام داد:

او: سلام دکتر بخارایی عزیز. درباره‌ی یادداشت به نتیجه‌ای رسیدین؟ بالاخره لطف شما شامل حال من میشه؟                                   

من: سلام. باور کنید چیز جدیدی به ذهنم نمی‌رسه که برای یادداشت مناسب باشه. مگر این‌که شما پرسش‌های جدیدی در مورد کرونا داشته باشید.

او: بحث بیش‌تر حول محور افزایش ابتلا و مرگ به دلیل وجود کرونای انگلیسی هست و ادامه‌ی روند دورکاری‌ها و اعمال قرنطینه و رعایت پروتکل‌ها توسط مردم.

من: می‌دونم. واقعاً این مطلب جدیدی نیست.

او: بله کرونا که همونه فقط با شدت بیش‌تر.

من: مطالب قبلی را می‌توانید تکرار کنید. باید پرسش جدیدی داشت.

او: محور یادداشتی که گفتن اینه: رفتار مردم در مواجهه با محدودیت‌های کرونایی.

من: می‌دونم چی در ذهن‌شون هست. پرسش‌های تکراری و کلی … هر وقت دولت ایران مانند دولت انگلیس ۸۰درصد درآمد ماهانه‌ی کسبه و دیگران را بدون استثنا به آن‌ها هر ماه پرداخت کرد آن وقت می‌توان با مردم از لزوم رعایت قواعد قرنطینه سخن گفت.

او: البته این درست نیست که همه‌ی تقصیرها رو گردن دولت بندازیم مشکل جای دیگست متأسفانه و البته که مردم هم نباید دست به خودکشی بزنن.

من: دقت نکردید چی گفتم. از شکم گرسنه یا از مردمی که در ناآرامی به سر می‌برن نباید انتظار داشت که در خانه بنشینند.

او: بله یقیناً این هم درسته ولی می‌شه سر کار رفت و در عین حال پروتکل‌ها رو هم رعایت کرد.

من: خیر نمی‌شه. این حرف‌ها لاکچری است فکر می‌کنم.

او: البته تحریم‌ها کمر اقتصاد رو شکسته و مقصر اصلی دولت نیست.

من: علت تحریم؟؟؟؟

او: اون از بالاتر از دولت آب می‌خوره، خودتون که در جریانین.

من: این دولت‌ها کارگزار آن مقام بالاتر بوده‌اند. جز این است؟

او: اینام موندن تو امپاس. دیگه چیزی به آخر عمر دولت نمونده ولی همونطور که میدونین با رفتن اینام هیچ اتفاق جدیدی نمیفته.

من: درسته، موافقم. به همین خاطر سال‌هاست که فریاد می‌زنیم از این نظام ایدئولوژیک، آبی گرم نمی‌شود. پس بهتر است با «مردن» دیگران، به خود آییم. پس کرونا کارکرد مثبت دارد …

او: چه کارکرد مثبت وحشتناکی!

من: در جامعه‌ای که به طور طبیعی نمی‌زاید، چاره ای جز سزارین توأم با خطر نیست.

او: چه جمله‌ی دردآور و چه مثال به‌جا و زیبایی، زیبا از نظر هم‌خوانی با اصل مطلب.

من: حالا باز هم علاقه‌مند هستید این مطالب را در روزنامه‌تان منتشر کنید؟

او: منم بخوام نمی‌شه. ای کاش روزی برسه که بشه ولی امر محاله.

من: شما اگر مسئول روزنامه بودید منتشر می‌کردید؟

او: اعدام نمی‌شدم آیا؟ حقایق رو باید گفت ولی خطوط قرمز این اجازه رو نمیده!

… و این بود گفت‌و‌گوی ما در واتس‌اپ.

| نتیجه:

۱ـ مردمی که تن به «مرگ اجتماعی» داده‌اند سهل است که تن به مرگ فردی هم بدهند. چو صد آید نود هم نزد ما است! فایده‌اش این است که اگر این مرگ‌های ناشی از ویروس کرونای امروز و ویروس‌های بعدی که در راه است هر قدر زیادتر شود و ما بیش‌تر بمیریم شاید دیگران بعدها بیش‌تر فکر کنند که «نظام حکم‌رانی» در تشدید تلفات، چه نقشی دارد و این پدیده، «آگاهی‌بخش» است.

۲ـ در «مرگ اجتماعی»، روزنامه‌نگارانش مجبور به کارهایی می‌شوند که به آن‌ها اعتقادی ندارند و نیز اگر بخواهند ایفای نقش کنند از عواقبش می‌ترسند. پس در جامعه‌ی ما، قبل از این‌که از کرونا بمیریم، مرده بودیم. باز می‌گردم به دو بیت بالا از مولانا که: بمیریم شاید آگاهی یابند!

تا خرداد ۱۴۰۰ و ایام انتخابات، باز هم از این شطحیات خواهم گفت.