مناظرهی احمد بخارایی و محمدعلی رنجبر دربارهی سیاست خارجی جمهوری اسلامی و ربطش با سیاست داخلی به میزبانی رسانهی گفتوگومحور « آزاد » احمد بخارایی: بیش از دو ساعت با دکتر رنجبر، دانشآموختهی روابط بینالملل و حوزهی علمیه و استاد دانشگاه باقرالعلوم مناظرهی چالشی و بدون تعارف داشتم و به این موضوعها اشاره کردم: ۱ـ حال ناخوشایند جامعه در ابعاد: سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی. ۲ـ بدتر شدن حال مردم در مواجهه با صورت و سیرت روحانیونی همچون احمد خاتمی و حمید رسایی. ۳ـ تجزیه نشدن ایران در صورت فروپاشی جمهوری اسلامی. ۴ـ لزوم منازعه نکردن با نظم جهانی و تن دادن به نقش بینالمللی که برای ایران مقرر شده به عنوان شرط پیشرفت در جهان همچون کشور ترکیه که هفدهمین اقتصاد پویای دنیاست. ۵ـ آرزوی واهی سردمداران جمهوری اسلامی در مورد سوریه و تنشهای پسا بشار اسدی به منظور ترساندن تحولجویان در ایران نسبت به شرایط مشابه در پسا جمهوری اسلامی. ۶ـ سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه و جهان، معلول منظومه فکری ولایی و ناشی از سیاست استبداد دینی در داخل. ۷ـ فروپاشی #محور_مقاومت مطابق پیشبینی قبلی، پس از ح...
احمد بخارایی: برخی فلسفهخواندهها مانند آقای بیژن عبدالکریمی سعی وافری در تطهیر جمهوری اسلامی ایران دارند و از آموختههای فلسفی خود مدد میگیرند تا گفتمان انقلاب اسلامی را غسل تعمید دهند. این تلاش تا بدانجا پیش میرود که سیاست خارجی جمهوری اسلامی در تشکیل و تقویت محور مقاومت و حمایت پیشین ایران از دیکتاتور سرنگونشدهی سوریه، بشار اسد را هم شامل میشود و به بیان دیگر «بیاخلاق سیاسی» هم توجیه فلسفی میشود. نگرش جنابان بیژن عبدالکریمیها با چند چالش مواجه است: ۱ـ فاقد بنیه و بینش تاریخی است زیرا تعارض مذهبیون انقلابی با روند عقلانیتگرا در تاریخ معاصر ایران از شیخ فضلالله نوری تا آیتالله کاشانی و نواب صفوی و … جریان داشته و اینگونه نیست که تعارض گفتمان انقلاب اسلامی با عقلانیت مدرن، جنبهی نوین داشته باشد و مختص سال ۱۳۵۷ باشد. ۲ـ عملکرد نامقبول بیش از چهار دههی اخیر منتج از نیروهای متکثر برآمده از گفتمان انقلاب اسلامی، نشان از وحدت در «خروجی» و پیآمد گرایشهای چپ و راست درون حاکمیت دارد. به بیان دیگر به رغم وجود گرایشات به ظاهر متعارض در درون حاکمیت، بروندادها و نتایج، یکسان و...
احمد بخارایی: ۱۹ دی ۱۴۰۳ آقای خامنهای اظهار داشت که دشمن میخواهد نظام جمهوری اسلامی را در افکار مردم ایران، ضعیف جلوه دهد و نگذارید چنین شود! و نیز متذکر شد که آمریکا از ما باج میخواهد و رعایت مصالح آمریکا، تهدید مردمسالاری در ایران است. ۱ـ خدمت ایشان عرض میشود ضعف جمهوری اسلامی صرفاً مورد ادعای آنچه شما دشمن میخوانید نیست بلکه آنجاست که در اخبار میخوانیم چهار فعال صنفی معلمان در استان خوزستان به ۲۴ سال زندان محکوم شدند! بله ضعف جمهوری اسلامی آنجاست که به گزارش کانال تلگرامی «چالش صنفی معلمان ایران»، کوکب بداغی پگاه، پیروز نامی، علی کروشات و سیامک صادقی چهرازی که روز ۱۶ آبان سال جاری در یک پروندهی مشترک احضار و محاکمه شده بودند، روز سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳ با اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به یک سال و «اجتماع و تبانی علیه امنیت کشور» به پنج سال حبس تعزیزی (در مجموع ۲۴ سال حبس تعزیری) محکوم شدند. ۲ـ مردمسالاری در ایران، چند دهه است که تهدید شده است آنجا که حدود ده میلیون ایرانی فراری و نیز چند برابرش در ایران در آرزوی مهاجرتاند. گفتوشنود با آمریکا در چارچوب نظم جهانی، نه...
احمد بخارایی: پنجشنبه ۲۰ دی ۱۴۰۳ از صبح تا غروب در کتابخانهی ملی، همایش حکومتی «وفاق ملی» برگزار شد. رئیسجمهور و سازمانهای متبوعش، طراح و برگزارکننده بودند فلذا گفتم: «حکومتی»! علیالظاهر ده پنل برپا شده بود و اگر در هر پنل ۵ نفر هم میبودند حدود ۵۰ کارشناس حضور داشتند. اما واقعاً ملاک دعوت از این افراد چه بوده است؟ آیا این افراد به رئیس جمهور گفتند که در آغاز باید دانست که کدامیک: غین یا قاف، آخرین حرف کلمه «وفاغق» است؟! این الفبای فهم معنای «وفاق ملی» است. نمیدانم آیا کسی از میان این مدعوین مقرب درگاه به رئیسجمهور و به معاونانش و دستیارانش گفت که: نوع برگزاری همین همایش حکومتی، ناقض وفاق ملی است زیرا خبری از آن ۵۰ درصدی که نوبت دوم به پزشکیان رأی ندادند نیست؟! وفاق با چه کسانی و در چه بستری و با چه عناصری و به چه هدفی؟! آیا کسی به پزشکیان و اعوانش نگفت که وفاق ملی به معنای جمع کردن صوری چند عنصر به ظاهر متعارض اما متحدالهویه نیست؟ آیا کسی به ایشان گفت که احوالات نظام جمهوری اسلامی نامساعدتر از آن است که وفاق تحت ولایت، معنا یابد؟ این همایش نمونهای در میان صدها نمونه از...
احمد بخارایی: در جامعه چه خبر است؟ علی رازینی و محمد مقیسه که برخی معتقدند دارای سوابق ضد حقوق بشری بودند در یک عملیات شبهانتحاری ترور و کشته شدند. این دو از رؤسای شعب دیوان عالی کشور بودند. چهگونه است وقتی که بنده خبر این واقعه را به سه تن رساندم هر سه خوشحال شدند و هر یک به زبان خودشان گفتند که «حقشان بود چون احکام اعدام را تأیید کرده بودند». جامعه چهگونه است؟ خشونت … تشدید کینه … مردم علیه مردم … کاشتن باد و درو کردن طوفان … فروپاشی اجتماعی … انتقامجویی و … چرا نظام حکمرانی جامعه را به سمت خشونت و انتقام سوق داده است؟! خشونت برای یک جامعهی بالغ، پسندیده نیست! آقایان مدعی اصلاحطلبی از رئیسجمهور و معاون اولش تا دستیار اجتماعیاش (علی ربیعی) به جای تکرار کلیات گذشته و برچسب «رفتار منافقانه» زدن به این گونه رخدادها، بهتر است به تحلیل درست و واقعبینانه دست بزنند و پاسخ این پرسش را بدهند که: چه جریاناتی در جامعه وجود دارند که بسیاری از افراد جامعه از این گونه ترورها، خوشحال میشوند؟!