دعوت اصلاح‌طلبان به مشارکت در انتخابات ریاست‌‌جمهوری، موجب «آگاهی‌ستیزی» در جامعه!

مناظره میان احمد بخارایی و محمود صادقی به میزبانی «عبدی مدیا»

احمد بخارایی: حدود دو ساعت و نیم با دکتر محمود صادقی اصلاح‌طلب و نماینده‌ی اسبق مجلس گفت‌وشنود چالشی داشتم. ایشان به عنوان عضوی در جبهه‌ی متحد اصلاح‌طلبان، مدافع مشارکت در انتخابات به نفع آقای مسعود پزشکیان بودند و من مخالف مشارکت ایجابی و مدافع «کنش‌گری سلبی»! در این مناظره به این موضوعات پرداختم:
  1. تحلیل انتخابات ریاست‌جمهوری ۸ تیر ۱۴۰۳ از چهار منظر: علت فاعلی، علت صوری، علت محتوایی و علت غایی.
  2. در تبیین «علت فاعلی» به تاریخ گذشته و سه موضوع اشاره کردم شامل:
    • الف ـ مسیر ناخوشایند نظام سیاسی که «فروپاشی اجتماعی» و بحران مشروعیت سیاسی را تشدید کرده،
    • ب ـ پدیده‌ی «انتصاخابات» در چیدمان نامزدها در انتخابات گذشته مجلس و ریاست‌جمهوری،
    • پ ـ رخ‌نمایی یک «رفراندوم» در آخرین انتخابات مجلس در اسفند ۱۴۰۲ با عدم مشارکت حدود ۶۰ درصد شهروندان.
  3. در توضیح «علت صوری» با استناد به شعارها و مواضع تبلیغاتی شش نامزد کنونی، «عدم تمایز معنادار» بین آن‌ها را متذکر شدم.
  4. در تحلیل «علت محتوایی» به چهار مؤلفه اشاره کردم شامل:
    • الف ـ هم‌گونی اندیشه‌ای کاندیداها بر اساس حرکت روی ریل‌های کاشته‌شده‌ی سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی،
    • ب ـ عدم توجه نامزدها به نقش ساختارها در رخ‌دادهای نامطلوب و آسیب‌رسان،
    • پ ـ تشدید روند «آگاهی‌ستیزی» در جامعه از سوی نامزدهای ریاست‌جمهوری،
    • ت ـ عدم نگاه کارشناسانه و عمیق به پدیده‌های نامیمونی مانند: شکاف طبقاتی وحشتناک، اقتصاد «نفت‌خور»، تشدید روند فروپاشی اجتماعی، زندانیان مظلوم سیاسی، حدود هشت میلیون مهاجر و فراری دور از وطن و …
  5. در ترسیم «علت غایی» به سه موضوع اشاره کردم شامل:
    • الف ـ تمام شش نامزد، چشم‌اندازی از آینده‌ی متفاوت از گذشته ندارند،
    • ب ـ در جهت تمدید نقش نیروهای اطلاعاتی ـ امنیتی و نقش مطلق رهبری در آینده، موضع تثبیتی دارند،
    • پ ـ موضع متفاوت و واضحی نسبت به سیاست خارجی ندارند.
  6. در چه جامعه‌ای، «انتخابات» کم‌رنگ است؟ در جامعه‌ی «غیر مدرن»ی که اعمال زور به شکل حداکثری و گسترده در جریان است و نیز به جای پدیده: دولت ـ ملت، پدیده: حاکمیت ـ امت، شکل می‌گیرد و حاکمیت، الهی است نه «ملی» و نیز ملاک مشروطیت، کاریزمای مذهبی است و نه «قانون» و هم‌چنین قدرت، «شخصی» است و نظام بوروکراسی‌اش، «باندی» و به جای «شهروند»، «رعیت» حضور دارد.
  7. کلی‌گویی آقای مسعود پزشکیان در بیان ۳ اصل (مسئولیت‌پذیری، دست‌یابی به هدف، پاسخ‌گویی) و ۵ استراتژی خود که همه‌ی نامزدها نیز در این کلی‌گویی‌ها هم‌سان هستند.
  8. جبهه‌ی متحد اصلاح‌طلبان به جنگ با «آگاهی اجتماعی» برخاسته‌اند زیرا اجازه نمی‌دهند با «کنش‌گری سلبی» اعضای جامعه، شرط لازم برای «آگاهی اجتماعی» یعنی «گفت‌وگوی درونی در افراد» شکل گیرد و نیز مانع می‌شوند تا شرط کافی «آگاهی‌یابی» یعنی عطف توجه و نظر شهروندان به «مصادیق» به جای «مفاهیم» تحقق یابد چرا که در شرایط گذشته در ایران با دعوت تکراری «انتخاب بین بد و بدتر»، جامعه را سطحی و ناآگاه و «کلی نگر»، نگه داشته‌اند.
  9. مشارکت نسبی آقای مسعود پزشکیان طی ۵ دوره‌ی نمایندگی‌شان در مجلس و ارتقا به سطح نایب‌رییس اولی مجلس در روند «فروپاشی اجتماعی».
  10. طرح ۳ پرسش از آقای خامنه‌ای:
    • الف ـ چرا بدون واسطه و فارغ از فضای امنیتی و گزینشی با منتقدان اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، دیدار و گفت‌و‌شنود نمی‌کنند؟
    • ب ـ آیا «عدالت‌خواهی» جزو ارکان انقلاب ۱۳۵۷ نبود و اگر بود چرا جامعه با شکاف ناخوشایند طبقاتی و تبعیض مواجه است؟
    • پ ـ چرا این‌قدر آمار زندانیان سیاسی و اعدام زیاد است و چرا برخوردهای خشونت‌بار با منتقدان صورت می‌گیرد؟
لطفاً ویدئوی مناظره را ملاحظه و نقد فرمایید. سپاس

پربازدیدها

شادی گم‌گشته

وفاق ملی بر باد رفته!

بی‌سوادان جامعه نشناس!

آقای عباس عبدی چرا خلاف واقع می‌گویید؟!

پزشکیان: تکرار حکایت شیخ و شیره و شیرینی!