نگاهی مفهومگرايانه به يكی از عميقترين آسيبهای اجتماعی در ايران
📰 مطلب منتشر شده در روزنامهی اعتماد، شمارهی ۴۱۴۳
ابتدا بخوانید آنچه را که در نوشتار اصلی بود اما در روزنامه اعتماد، چاپ و منعکس نشد:
- در دنیا از هر صد نفر، پنج نفر اعتیاد دارند اما در ایران تقریبا از هر هشتاد نفر، پنج تن معتادند یعنی ۶/۲ درصد کل جمعیت تقریبا برابر پنج میلیون نفر … ایران رتبهی چهارم در مصرف مواد صنعتی و رتبه اول در مصرف تریاک در دنیا را دارد … در سال ۱۳۸۸ در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران، ۲۵ درصد قلیان، ۱۸ درصد سیگار، ۱۲ درصد مشروبات الکلی و ۱ درصد شیشه و کراک مصرف کرده بودند. در سال ۱۳۹۰ تعداد معتادان، سه میلیون و سیصد هزار براورد شده بود که ۵۲ درصد تریاک، ۲۶ درصد شیشه و ۱۵ درصد کراک مصرف میکردند. پنجاه درصد زنان معتاد در آن سال، مجرد بودند و میانگین سنیشان ۲۷ سال بود. در سال ۱۳۹۴ گزارش شد که در محیطهای صنعتی هم مصرف مواد، افزون شدهاست به گونهای که در محیطهای صنعتی اصفهان ۲۵ درصد کارکنان اعتیاد داشتند که ۱۰ درصدشان، مواد مخدر صنعتی از جمله شیشه و اکستازی و ۱۵ درصدشان مواد مخدر سنتی مصرف میکردند.
📑 و اما محورهای مطلب در روزنامه:
… اعضای جامعه وقتی از «خود اجتماعی» بیخود شوند احساس انزوا میکنند؛ این احساس در پنج مرحله، گامبهگام تشدید میشود …
… گاه فرد ترجیح میدهد به جای گفتوگو با خود و استدلال برای خود در قبال ناملایمات پیرامونی، به سفر از حالت طبیعی به دیگر حالتها روی آورد. بنابراین در این مرحله مصرف مواد مخدر، یک مصرف دلچسب است زیرا جامعه باعث شدهاست که استدلال و تعقل، اثرگذاری خود را به حداقل ممکن کاهش دهد …
… در تمام تحقیقات اجتماعی رابطهی معناداری بین انزوای اجتماعی و اعتیاد مشاهده شده است …
… بنا به اعتقاد فوکو، «تعاریف اعتیاد و مصادیق آن به غایت با سلطه و هژمونی درآمیخته و ماهیتی سیاسی پیدا کردهاست.» در یک نظام سیاسی اگر به عاملیت فردی اهمیت داده نشود و اعضای جامعه احساس نکنند که در تنظیم امور و نظم اجتماعی دخالت جدی میتوانند داشته باشند کمکم به سوی انزوای اجتماعی روی میآورند و این آغازی برای اعتیاد است …
… هر قدر فضای سیاسی بستهتر باشد امکان مشارکت سیاسی ـ اجتماعی کاهش و متعاقباً انزوای اجتماعی و بیگانگی از جامعه افزایش مییابد. انزوای سیاسی ناشی از سه دسته عوامل در سه سطح خرد، میانه و کلان است که به ترتیب عبارتند از: کاهش مشارکت اجتماعی ـ سیاسی در داخل، افزایش انزوای سیاسی در منطقه و انزوای سیاسی در سطح بینالملل …
… انزوای سیاسی در دنیای پرتلاطم ارتباطات بینالمللی و در دهکدهی جهانی، به ناپویایی اقتصادی و فضای غیر مشارکتی دامن میزند و اینها جزء متغیرهای ساختی در ایجاد انزوای اجتماعیاند …
… ایران ما حال و روز خوشی ندارد که طی ۱۲ سال تا ۱۳۹۵مصرف کراک در بین معتادانش از تقریباً سه درصد به ۲۰ درصد و مصرف شیشه به ۲۸ درصد مواد مخدر رسیدهاست و زنان معتادش با افزایش صددرصدی به حدود ۱۰ درصد کل معتادان افزایش یافتهاند که عمدتاً مصرفکنندهی مواد مخدر صنعتیاند. گویا ایران، خود «معتاد» است!
اصل مطلب
آمار غیررسمی در مورد معتادان و مواد مخدر در ایران گویای وضع اسفباری است. حدود پنج درصد جمعیت جهان، تقریبا برابر ۲۵۰ میلیون نفر معتادند. یعنی از هر صد نفر، پنج نفر اعتیاد دارند اما در ایران تقریبا از هر هشتاد نفر، پنج تن معتادند یعنی ۲/۶ درصد کل جمعیت تقریبا برابر پنج میلیون نفر. اروپا مجموعا مشتری ۱۹ درصد مواد مخدر است اما ایران به تنهایی ۱۵ درصد مواد مخدر عرضه شده را مصرف میکند و رتبه چهارم در مصرف مواد صنعتی و رتبه اول در مصرف تریاک در دنیا را دارد. خسارت ناشی از سوء مصرف مواد مخدر در ایران معادل بیست هزار میلیارد تومان، تقریبا معادل بودجه سلامت کشور در سال براورد شدهاست. در سال ۱۳۸۵ حدود ۵۸ درصد دانشجویان پسر و ۲۸ درصد دانشجویان دختر دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، سیگار مصرف میکردند که میتواند پیشدرامدی برای مصرف گراس در میان جوانان باشد. در سال ۱۳۸۸ در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی تهران، ۲۵ درصد قلیان، ۱۸ درصد سیگار، ۱۲ درصد مشروبات الکلی و ۱ درصد شیشه و کراک مصرف کردهبودند. در سال ۱۳۹۰ تعداد معتادان، سه میلیون و سیصد هزار براورد شدهبود که ۵۲ درصد تریاک، ۲۶ درصد شیشه و ۱۵ درصد کراک مصرف میکردند. پنجاه در صد زنان معتاد در آن سال، مجرد بودند و میانگین سنیشان ۲۷ سال بود. در سال ۱۳۹۴ گزارش شد که در محیطهای صنعتی هم مصرف مواد، افزون شدهاست به گونهای که در محیطهای صنعتی اصفهان ۲۵ درصد کارکنان اعتیاد داشتند که ۱۰ درصدشان، مواد مخدر صنعتی از جمله شیشه و اکستازی و ۱۵ درصدشان مواد مخدر سنتی مصرف میکردند. در سال ۱۳۹۴، ۲۴۵ هزار قاچاقچی مواد مخدر دستگیر و ۶۲۰ تن مواد مخدر کشف شد. امروزه تقریبا کمتر کسی منکر مصرف بیرویه الکل، حشیش و گراس در میان نوجوانان و جوانان در شهرهای بزرگ ایران و در محافل دوستانه برخی از قشرها است که گاه «تفننی» خواندهمیشود. بر اساس نتایج تحقیقات ۶۰ درصد افرادی که ترک اعتیاد میکنند در شش ماه اول به مصرف مجدد مواد مخدر روی میآورند. رویکردهای گوناگونی برای تحلیل سوء مصرف مواد مخدر وجود دارد که صرف نظر از جنبههای بیولوژیک، روانشناسان عمدتا عوامل فردی و محیطی خاصی را در مصرف مواد یا بازگشت مجدد به آن دخیل میدانند مانند: دسترسی آسان به مواد، گروه دوستان، مشاجرات خانوادگی و طرد شدن از اجتماع. در تحقیقات روانشناختی به نحو کلی به عوامل اجتماعی توجه میشود اما در جامعهشناسی به طور خاص، این گونه عوامل واکاوی میشوند. در یک نگاه کلی به نظر میرسد «اعتیاد» دارای دو جنبه نرم و سخت است. اعتیاد نرم، تکرار بیمعنا یا از روی عادت یک رفتار است که نزد کنشگر فاقد معنای والایی است. اعتیاد به اینترنت، سیگار و قلیان از این نوعند. مصداق اعتیاد سخت، سوء مصرف مواد مخدر است. در هر دو نوع اعتیاد، فرد احساس میکند که نیازمند پناه بردن به گوشهای است که میتواند در آنجا با خود خلوت کند. این خلوت کردن با خود، نه یک امر انتخابی بر اساس فهم و درک بالا و پس از مشارکتهای اجتماعی گسترده، بلکه منتج از احساس تنهاییای است که به فرد دست دادهاست و به نحوی علاقمند است تنهایی خود را با مواد، در میان گذارد. این احساس تنهایی در جامعهای تشدید میشود که جذابیتهای هنجارمند اجتماعی از قدرت کافی برای جذب برخوردار نباشند. به عبارت دیگر یک نوع بیگانگی از جامعه شکل میگیرد. اعضای جامعه وقتی از «خود اجتماعی» بی خود شوند احساس انزوا میکنند. این احساس در پنج مرحله، گام به گام تشدید میشود: ۱- «بیهنجاری» یعنی هنجارهای رسمی و غیر رسمی موجود در جامعه، پاسخگوی نیازهای فرد نیست و او آنها را کافی نمیداند پس احساس «بیهنجاری» میکند و خود را در خلأ اجتماعی میبیند. ۲-«ناتوانی» یعنی فرد احساس میکند فاقد توانایی لازم برای تغییر شرایط پیرامونی است و خود را در یک جبر اجتماعی میبیند. ۳-«بیهودگی» یعنی احساس پوچی ناشی از ناتوانی در تغییر شرایط. ۴-«بیگانگی از جامعه» یعنی احساس غربت فرد نسبت به جامعهای که در آن زندگی میکند پس دچار یک نوع بیتفاوتی اجتماعی میشود. ۵-«بیگانگی از خود» یعنی آخرین مرحلهی از خود بی خود شدن که در این حال، فرد ترجیح میدهد به جای گفتوگو با خود و استدلال برای خود در قبال ناملایمات پیرامونی، به سفر از حالت طبیعی به دیگر حالتها روی آورد. بنابراین در این مرحله مصرف مواد مخدر، یک مصرف دلچسب است زیرا جامعه باعث شدهاست که استدلال و تعقل، اثرگذاری خود را به حداقل ممکن کاهش دهد. روانشناسان معتقدند فردی که دچار انزواست ممکن است در ظاهر سرزنده باشد اما در خلوت از نوعی تنهایی رنج میبرد و نشانههایش عبارتند از: قلدری، مردمآزاری و دوری از جمعهای خانوادگی و اجتماعی. در مکاتب سهگانه جامعهشناختی، تفاسیر متفاوتی از انزوای اجتماعی وجود دارد. در مکتب «مارکسیستی»، از خود بیگانگی ناشی از شرایط تولید و فشار اقتصادی و احساس عدم تعلق به جامعه و انفصال از روشهای مرسوم است که این احساس در ذهن شکل میگیرد و ابتدا موجب منزوی شدن میشود. در مکتب «کنش متقابل» به مفهوم «خود» اشاره میشود. خمیرمایه بحث در این مکتب «فرهنگ» است یعنی باورهای فرهنگی، زمانی که توانایی بازتولید هویت اجتماعی را برای فرد نداشتهباشد نوعی از خود بیگانگی شکل میگیرد و در شکل جدیدش در نگاه هابرماس، مفهوم عقلانیتزدایی از شخصیت انسانی مطرح میشود. بر این اساس، کنشگری که فاقد ارتباطات کافی از نوع عقلانی باشد در معرض «تحریف» پیرامون و «خود» قرار گرفتهاست. در مکتب «کارکردگرا»، انزوای اجتماعی پیامد نپذیرفتن اهداف و وسایل نهادینه شده در جامعه از سوی عضو اجتماع است. بر این اساس جامعه نتوانستهاست به نحوی از انحاء بین خود و عضوش، حداقل یکی از این عوامل پیوند اجتماعی را ایجاد کند: اعتقاد، گرایش و سرگرمی. بنابراین سه مکتب مذکور در جامعهشناسی به ترتیب بر سه عامل: ذهنی، فرهنگی و عینی در ایجاد بیگانگی و انزوای اجتماعی تاکید دارند. در تمام تحقیقات اجتماعی رابطه معناداری بین انزوای اجتماعی و اعتیاد مشاهده شدهاست. بنا به اعتقاد فوکو، تعاریف اعتیاد و مصادیق آن به غایت با سلطه و هژمونی درآمیخته و ماهیتی سیاسی پیدا کردهاست. در یک نظام سیاسی اگر به عاملیت فردی اهمیت دادهنشود و اعضای جامعه احساس نکنند که در تنطیم امور و نظم اجتماعی دخالت جدی میتوانند داشتهباشند کم کم به سوی انزوای اجتماعی روی میآورند و این آغازی برای اعتیاد است. در یک نگاه کلی، شخص معتاد در یک مسیر هویتیابی نوین خودش را قرار میدهد. در سطح «خرد»، او به حاشیهروی شخصی پناه آوردهاست تا ناخوشایندیهای هویتی «خود» را پاسخ دهد. در سطح «میانه»ِ، او به حاشیهروی اجتماعی روی آورده تا در یک خردهفرهنگ با مصرف مواد، هویت پیدا کند. در سطح «کلان»، او که خود را محروم از فرصتهای برابر اقتصادی و تحصیلی میبیند به مصرف مواد میپردازد تا این محرومیتها، کمتر آزارش دهد. در کنار این مجموعه عوامل و نتایج آن، همواره «متغیرهای ساختی» مانند سطح توسعه اقتصادی-اجتماعی منطقه و نیز میزان ثبات در محل سکونت و مدل ناهمگون در اقامتگاه نظیر جمعیت زیاد، تراکم آن و ناهمگونی فرهنگی و همچنین«متغیرهای فردی» مانند احساس ناامنی و ترس و سوءظن و احساس تنهایی در انزوای اجتماعی و متعاقب آن در «اعتیاد» تاثیر گذارند. فردی که احساس عجز میکند و از دلبستگی اجتماعی اندکی برخوردار است و این حس را دارد که روی سرنوشتش کنترل ندارد خود را در چهار جنبه، ضعیف میپندارد: آموزش و مشاورهای وجود ندارد، منزلت و کرامتی ندارد، به لحاظ مادی و اقتصادی ضعیف است و بالاخره، همدردی ندارد! در پایان توجه داشتهباشیم که انزوای اجتماعی در هر جامعهای متاثر از سیاستهای رایج در آن جامعه است. در قرن بیستویکم و در انبوه ارتباطات اینترنتی و احساس نیاز شدید به هویتیابی اجتماعی به ویژه در میان قشرهای مستقر در کلان شهرهای ایران، سیاستهای کلان در سطح نظام سیاسی، مشارکتهای اجتماعی را تعریف و تسهیل میکنند. بنابراین هر قدر فضای سیاسی بستهتر باشد امکان مشارکت سیاسی-اجتماعی کاهش و متعاقبا انزوای اجتماعی و بیگانگی از جامعه افزایش مییابد. بنابراین انزوای اجتماعی متاثر از انزوای سیاسی است و آن هم ناشی از سه دسته عوامل در سه سطح خرد، میانه و کلان است که به ترتیب عبارتند از: کاهش مشارکت اجتماعی-سیاسی در داخل، افزایش انزوای سیاسی در منطقه و انزوای سیاسی در سطح بینالملل. شاید این پرسش مطرح شود که انزوای اجتماعی چگونه با انزوای سیاسی مرتبط است؟ انزوای سیاسی در دنیای پر تلاطم ارتباطات بینالمللی و در دهکده جهانی، به ناپویایی اقتصادی و فضای غیر مشارکتی دامن میزند و اینها جزو متغیرهای ساختی در ایجاد انزوای اجتماعیاند. اگر دنیای دیگران را استکبار بنامیم و خود را منجی بدانیم به انزوای سیاسی نزدیک خواهیمشد. ایران ما حال و روز خوشی ندارد که طی ۱۲ سال تا ۱۳۹۵مصرف کراک در بین معتادانش از تقریبا سه درصد به ۲۰ درصد و مصرف شیشه به ۲۸ درصد مواد مخدر میرسد و زنان معتادش با افزایش صد در صدی به حدود ۱۰ درصد کل معتادان افزایش مییابند که عمدتا مصرفکننده مواد مخدر صنعتیاند.